یکی بود یکی نبود
۱۱:۳۵ ق٫ظ ۰۳-۰۴-۱۳۹۷
راه راه: پینوکیو که تازه به سن بلوغ رسیده بود برای ترکاندن جوش روی دماغش رفت جلوی آینه. همین که خواست دست ببرد تا جوش را بترکاند پدر ژپتو سررسید و گفت: پسرجان! مگه صد بار نگفتم اون جوشهارو نترکون جاشون میمونه! بازم که حرف گوش نکردی! پینوکیو گفت: فقط میخواستم بشمارم ببینم چند تا جوش دارم! وگرنه اصلاً چندشم میشه بترکونمشون!
پدر ژپتو از اتاق رفت و پینوکیو دست برد تا جوش روی نوک دماغش را بترکاند که دید دماغش کلاً از کادر خارج شده و دیگر دستش به نوک دماغش نمیرسد!
او که حالا علاوه بر جوشهای متعدد با مشکل درازی مفرط دماغ نیز روبهرو شده بود یک سلفی با دماغش گرفت و برای گربه نره و روباه مکار فرستاد و زیرش نوشت: دستم به پاچه شلوارتون، به دادم برسین که دماغم از کادر زده بیرون!
گربه نره و روباه مکار که سابقهی همکاری با گریمور کاخ سفید را داشتند خیلی زود با یک کرم جادویی به کمک پینوکیو آمدند، پینوکیو اول کمی ترسید که کرم را به دماغش بمالد چون روی جلدش نوشته بود عوارض مصرف: زوال عقل، رنگ موی غیرطبیعی و… ساخت اسرائیل. گربه نره وقتی دید پینوکیو دست دست میکند گفت: خیالت راحت! گریمور کاخ سفید هر روز قبل از اینکه ترامپ دهنشو باز کنه ازین کرم میماله به دماغش!
روباه مکار گفت: حالا درسته رنگ موهاش هویجی شده و هر کی میبینتش یکم به سلامتیش شک میکنه ولی عوضش همه جا دماغش تو کادره! تازه پوستشم دیگه جوش نمیزنه!
از آن روز مدت زیادی نگذشته است حالا دماغ پینوکیو مثل روز اول شده و حتی دیگر جوش هم نمیزند اما روز به روز رنگ موهایش به هویجی نزدیکتر میشود که البته اشکال ندارد، چون قرار شده گربه نره و روباه مکار از کاخ ریاض برایش رنگ مو بیاورند!
:))))))))