راه راه
اصولاً عصر آتش، علاوه بر داشتن بعد از ظهرهای گرم، مصادف با اختراعات اساسی بشر بوده است. شکم، این گزینه اول سرمایه گذاری انسان، کبابیات را جزو مطبوع ترین غذاها می داند. بر اساس متون قدیمی، یکی از طرق تهیه غذا، شکار و در ادامه به سیخ کشیدن مقتول بوده است.

انسان ها در ابتدا سیخ را بر روی آتش رها می کردند که در نتیجه مجبور بودند هر شب بعد از خلال کردن، از دهانشویه استفاده نمایند تا سیاهی حاصل از کباب ذغال شده را از دندان بزدایند؛ سپس به دلیل خصلت خستگیِ مادرزادی، به فکر چاره افتاده و دریافتند که با چرخش سیخ ها، طرفین گوشت به اندازه پخته می شود، اما بازهم یک جای کار، لَنگِش داشت. به خاطر اندازه نبودن شعله آتش، تحمل گوشت دیرپز دایناسورها آزاردهنده بود.

ناچاراً لوح سنگین را به هوای منهدم کردن متجاوزان، مرتباً به سمتشان تکان داد. ناگهان متوجه شد علاوه بر اینکه حشرات به اطراف متواری شدند، آتش نیز به گونه ای شعله ور شده که در شُرف سوزاندن برگهایش (البسه وی) می باشد. به خود که آمد، دید کباب ها به سرعت مغزپخت شده اند. اینگونه بود که ابزار افزایش شعله آتش اختراع و بشر از شر دهانشویه راحت گردید.

البته سنگینی الواح هنگام باد زدن، بشر را به کشف راز کتابت بر روی پوست حیوانات واداشت. پوستان، ماندگار و سبک بودند، در نتیجه بهتر می شد به تولید باد پرداخت. البته تنها عیب پوست حیوانات، قیمت گزافشان بود که همین نکته، کتابت و مطالعه تخصصی را مختص قشر مرفه و بانمک جامعه قرار می داد (نمک: واحد ارزی بشر آن زمان).

اینگونه بود که انسانهای نمک دار، هم مطالب غنی تری را مطالعه می کردند و هم از کباب های لذیذتری بهره می بردند.
در ادامه با آمدن کاغذ و کتاب و هزینه کمترشان نسبت به پوست، کباب خوب برای اقشار کم درآمد نیز قابل استفاده شد. البته با پیشرفت فرهنگ بشر، استفاده های نابه جا از کتاب همچون تولید باد، منسوخ گردید.

کتاب به عنوان یکی از ملزومات خانه در زندگی متمدن، تاثیر شگرفی بر افزایش شمّ اقتصادی در گرمای اندک و کشف ارتباط میان داشتن یک کتاب خوب و یک دکوراسیون زیبا داشت.
فراگیر شدن کتاب، نقش به سزایی در آگاهی مردم از جایگاه اساتید داشت؛ چرا که بشر دریافت برای دفع خطر یا دادن تذکر (معمولاً محل تذکر بالاتر از گردن است)، کتاب چه سلاح مناسبی است.

از آن پس کثیرالاوراق بودن کتب علما، دلیل رعایت احترام و عدم مزاح با آنان گردید.
دانشمندان نیز دریافتند که برای درمان افسردگی، کتاب بسیار مؤثر است. در عصرهای بعد، مکانهایی برای نمایش و گاهاً فروش کتب دایر گردید. افراد منزوی دانستند که با کتاب می توان از غار تنهایی گریخته و دوستان اهل علم و متمدنی را در آن مکانها بیابند.

اینگونه بود که کتاب از دیرباز عضو جدانشدنی زندگی انسانها به شمار می رفته است. با آرزوی موفقیت شما در یافتن دوستان متمدن (ترجیحاً همجنس) و تبادل کتب و احساسات در کنار نمایشگاه کتاب امسال؛ تحقیقات خود را با جمله قصاری از یک عزیز با علاقه خاص به کتاب و اجزای آن به پایان میبرم:
«زمانی که بعد از خوردن چلوبرگ، در حالی که برگه هایی را در دست داری و زیر برگها، برگی را دود می کنی؛ بدان که تو نیز چون ما فکرت روشن شده است».
«عزیز»