راه راه:

همتی: من صدای اعتراض به وضع موجودم

نه سکه و نه دلار و نه پوند و فرانک
از روی خزانه ظاهرا رد شده تانک!
از معترضان وضع موجود شدی!
موجودی دیگری نمانده ته بانک؟
امین شفیعی

من عامل تغییرم، نه بانی این اوضاع
روی سخنم دارند بی‌شک علما اجماع
مخصوصا از آن دم که شد معده‌ی گرگ بورس
جای سر گاو و خرس، از گوجه‌ی سرخ اشباع!
زاهده شاد

منی که باد حباب طلا و مس بودم
منی که عضو گروه عبور رو کودم
منی که رمز گرانی ارز می باشم
صدای معترضان به وضع موجودم
ابوالقاسم سیفی

مثل تو درون اندرونی کی هست
با شیخ “رفیق جون جونی “کی هست
گر معترضی به وضع موجود بگو
پس بانی اوضاع کنونی کی هست
صامره حبیبی

آتش زد و یک مملکتی دود نمود
بازار سهام و بورس نابود نمود
مدیونی اگر گمان کنی بابت رأی
صد آه و فغان ز وضع موجود نمود
حسن اویسی

در بانک نشست و ایـــن هوا وام گرفت
سرمایه گذاری‌اش سرانجام گرفت
شد مبدا اعتراض هر معترضی
آن قصر که بانک مرکزی نام گرفت
رضا حسین‌پور

آن پرنده که بهاران دانه می‌انباشت شد
بعد یادش رفت که آن را کجا بگذاشت! شد
گفت بانگ اعتراض وضع موجودم ولی
کارمزد اعتراض از بانکشان برداشت شد!
امین شفیعی

در دل غم اقتصاد ایران دارد
برنامه بسیار درخشان دارد
روزی اگر اقتصاد را کرده فلج
امروز ولی خیال درمان دارد
طاهره ابراهیم نژاد

در چاه که برق رفته، یک نور خوش است!
دزدیدن پول از کف یک کور خوش است!
با فاصله دم ز اعتراضات بزن
آواز دهل شنیدن از دور خوش است
رضا حسین‌پور

ارزن اگر عرزن است، عرضه‌ی اندام توست
ارزش ارز از تو بود! معترضت خام توست؟!
کنتور ارزانت از عرضْ عروضم شکافت:
عُرضه نداری حیا کن حیا کن اعتراضو رها کن
محمد عظامی

اگرچه بورس بدل شد به قوز بالا قوز
و پول ملّی‌تان شد ضعیف‌تر هر روز
صدای معترضانِ به وضع موجودم
مرا به پای فریدونیان مکن پاسوز
محمدباقر منصور سمایی

من صدای اعتراض وضع موجودم جوان!
همّتی هستم که ارز و سکّه را کرده گران!
هیچ دانی؛ ارز از من عرض عالم طی نمود
سکّه با من مِهر را کم کرد از مَهرِ زنان!
سجاد فرّخ‌نژاد

چنین گفت اسحاق با همّتی
کپی کردی از روی من لعنتی
هنرپیشه‌ی این نمایش منم
ولی رد شد از روی من جنتی
محمد صبوریان