راز الفنا
الکفتار

کفتار موجودی اجتماعی در عین حال با قابلیت انفرادیست که در زیست بوم های جنگل، بیابان، دشت و علف‌زار می‌تواند زندگی کند.

الکفتار موجود اجتماعی فی العین الحال انفرادی و یعیشون فی الجنگل و البیابان و الدّشت و العلفزار.

این موجود از نژاد سگ سانان می‌باشد با جثه ای از سگ بزرگ تر و پوزه ای کشیده تر و چهره ای کریه المنظر و زشت ترین خنده دنیا.

هذا الموجود من النِژادُ الکلب مع اکبر الجُثه پوزهٌ الکشیده و صورهٌ کریه و اکره الضاحکه فی الدنیا

از لحاظ عاطفی در شرایط مختلف عکس العمل های مختلفی از او سر می‌زند.

فی حالات العاطفیّه و شرایط المتنوع له عکس العمل المختلفه.

برای مثال در شرایطی که چیزی بر خلاف میل آنها باشد با یک برنامه ریزی دقیق و حساب شده به بیابان و جنگل می‌ریزند، شیون و خنده‌های زشت و بلند می‌کنند، هر چیزی که سر راه‌شان باشد را آتش می‌زنند و هر موجودی که شکل آن‌ها نباشد با بلوک سیمانی و هر چیز دیگری که به پنجه‌شان برسد، می‌کشند. حتی دیده شده است که چشم خرگوش بی‌گناه رهگذر را هم از حدقه درآورده اند.

فی المثال، فی شرایطٍ علی خلاف المیلهم،مع البرنامه الدقیقه یُریزون علی البیابان و الجنگل و یُصرِّخون و تضاحِکون بالصوت البلند، یُمَکّشون النار علی کل شی فی الطریقهم و یُقَتّلون کل الموجود مع القیافه المختلفه بالبلوک السیمانیه ام کل شئ رسیدون بناجوهم. حتی رأینهم، یخرجون العین الخرکوش المظلوم الرهکذر

اما در شرایطی که حکومت جنگل و بیابان دست کفتارها باشد جوری به منطقه گند می‌زنند که هیچ شیری نتواند شرایط را درست کند. کل منطقه را به رنگ قهوه ای مزین می‌کنند و به گونه ای نسبت به شرایط موجود بی تفاوت می شوند گویا همه چیز گل و بلبل است و یا آنها کر و کور و لال هستند. وقتی هم مورد سؤال قرار میگیرند به صورت گله ای به موجود سؤال کننده حمله می‌کنند و تیکه و پاره اش می‌کنند و همان خنده‌های زشت‌شان را تحویل می‌دهند.

فی الشرایط هم حاکمٌ فی الجنگل و البیابان، یَترّون علی العالم بطریقه لا یُمکن الاصلاح کل الاسد. تُزیِّنُ کل المنطقه فی اللَّوْن القهوه ای و هم غیر تفاوت علی شرایط الموجود حتی کلّ الشرایط عالی أَم هم صمٌ بکمٌ عمیٌ فهم لا یعقلون. عندما یسئَلون عنهم: «ماذا فازا!» یهاجمون و التکه و الباره و تحویلون الضاحکه الکریه.

هر اتفاق خوبی بی‌افتد آن‌ها انجام داده اند و هر اتفاق بدی بی‌افتد تقصیر بقیه حیوانات جنگل است.

کلّ حادثه المبارکه لهم و کل حادثه غیر مبارکه لغَیرهم.

با روباه‌های چشم آبی رابطه ای به شدت عالی و خوب دارند، تا جایی که هر چه روباه‌های چشم آبی دیکته کنند، کفتارها می‌گویند: «بله قربان.» اما از سخنان شیر جنگل سرباز زده و نافرمانی می‌کنند. آنها در حرکتی کثیف قیافه ای حق به جانب گرفته و همه خرابکاری های‌شان را به گردن شیر می‌اندازند و باز هم آن دهان‌های گشادشان را باز می‌کنند و می‌خندند.

رابطهم مع الثعلب العین الآبی عالی بشده حتی کل المسائل یُدَکِّتون اثعلب، قالوا: «علی عینی، سیدی و مولای.» لکن نافرمانیون الفرمان الاسد.
هم عند الحرکه النجس، اندازون کل الخرابکاریهم علی الگردن الاسد و کما فی السابق یفتحون الفم الکشاد و یضحکون.

?محمد مطلبی?
طنزیم| @tanzym

ثبت ديدگاه