هی لگد زد شد مدال افتخارش بیشتر
رونق بازار و سود کسب و کارش بیشتر

ژست مظلومی گرفت و با همین ترفند شد
عده‌ی فالوئران دوست‌دارش بیشتر

روزی‌اش شد پُستْ پشت پست، پشت پست، پست!
اصلا انگاری شد عِرض و اعتبارش بیشتر

هی نمک خورد و نمکدان را شکست اما براش
سفره‌ای گسترده شد شام و ناهارش بیشتر

دست و بالش بسته بود و تا لگد زد باز شد
اینچنین شد حیطه‌های اختیارش بیشتر

هی به ساز اجنبی رقصید اما دوستان
ایول و احسنت کردندی نثارش بیشتر!

چون که جزو نخبگان بوده است باید می‌شدند
مانع در رفتن مغز و فرارش بیشتر!

آنقدر دارد هوایش را غریب و آشنا
از مدیران بالاخص شد انتظارش بیشتر

مثل آدم باشی از دورت مریدان می‌پرند
هر که جفتک زد ولی شد یار غارش بیشتر

هرکه محکم‌تر لگد زد رتبه‌اش بالاتر است
لاجرم سهمیه‌ی داد و هوارش بیشتر

آش فتنه هر کجا پختند او بوده نخود
هم نزن چون در می‌آید گند کارش بیشتر