مجازات ساسی

میان هسته‌ی سرخ جهنم
که راضی می‌شود هر کس به شبنم

در آن داغی در آن هرم اساسی
عمو پورنگ آمد پیش ساسی

به ساسی گفت: ای خواننده شاذ
در این آتش بکن احساس، ابراز!

زدش ساسی چنان نعره چنان داد
کلاه از کله‌ی پورنگ افتاد

که من کاری نکردم شعر خواندم
کمر، گردن، سر و پا را تکاندم

ولی حالا ز من آید برون دود
درون آتشم مانند نمرود

عمو پورنگ گفتش: های مانکن!
گناهت بیش از این بوده است حتماً

خودم دیدم ادب را می‌پکاندی
هنر را توی هر گندی کشاندی

نرو طفره نکن حاشا بفرما
مدارک مستند هستند اینجا

بگفتا ساسی: از بس کار کردم
یورو، درهم، دلار انبار کردم

به من ارشاد چون کرده حسودی
به چاه ویل بردندم عمودی

عمو پورنگ در گوشی همان جا
برایش پخش کرد آهنگ او را

به او گفت: این چنین گر توی بندی
به آهنگت چه بنیان‌ها که کندی

دریدی پرده‌ی حجب و حیا را
کشیدی در لجن‌ها بچه‌ها را

به آنها یاد دادی چشم بستن
حریم مادر و بابا شکستن

چنان خر بی‌هنر بودی و ساده
پراندی جفتکی بر خانواده

درآمد ساسی از عجزش که: پورنگ!
من اینجایم که کردم با خدا جنگ

تو که کارت درست است و حسابی
بگو از چه گرفتار عذابی؟

زدش خنده عمو پورنگ و گفتا:
مرا توی بهشت حق بُود جا

ترانه خوانده‌ام با نام پورنگ
برای اعتلای اصل فرهنگ

برای مادرم بودم چو نوکر
به خدمت بوده‌ام در پای مادر

کنون ماموریت دارم ندیدی؟
برات آورده‌ام هشتاد سی دی

در این آتش در این دریای پرجوش
تمام شعرهایم را بکن گوش

زمانی که شدی از بر به همت
به صبح و ظهر و شب روزی سه نوبت

بخوانیشان، نه تند و تند، نم نم
برای همنشینان در جهنم

ثبت ديدگاه