کاریکلماتور
گوشهای تیز
۱۰:۰۲ ق٫ظ ۱۶-۰۷-۱۴۰۴
– با گوشهای تیزش زبان بقیه را میبرید.
– چربی زبانش زیاد بود، سکته کرد.
– چفت شدن دهانش را با کلنگ باز کردند.
– سگهای چشم او گازم گرفت.
– نان مردم را آجر کردند. فراوانی آجر باعث شد قیمت خانه پایین بیاید.
– آفتاب لب بوم بود، با دست گرفت گذاشت در سبدش.
– با حلوا حلوا گفتن دهن او شیرین شد، فروشنده حلوای بازار روز.
– ماست را کیسه کرد، تا پنیر بهتری داشته باشد.
– برق رفت تا سر کوچه نان بگیرد و برگردد.
– جدول خاموشی روزنامه را کسی جز رئیس جمهور نمیتواند حل کند.
ثبت ديدگاه