طنز مطبوعاتی - با همکاری مدرسه سینمایی عمار
طنز مطبوعاتی ، رستگاری در فجازی!
۳:۴۶ ب٫ظ ۳۱-۰۳-۱۳۹۷
طنز مطبوعاتی از زغال تا کنون
از آغاز پیدایش زغال – یا ذغال – و نقش بستن تصاویر و نشانه ها روی دیوار غارها توسط انسان، تعاریف بیشماری از طنز و حتی طنز مطبوعاتی ارائه شده که همگی یا اغلب آنها برپایه خنده دار بودن یا نبودن، مکتوب یا تصویری بودن و خیلی چیزهای دیگر بودن یا نبودن استوار شده اند و همینطور می توان گفت همگی این تعاریف، تلاش چشمگیر و قابل تقدیری برای نشان دادن مرزهای افتراق و جدایی طنز و هجو و هزل و سایر انواع این گونه ادبی – هنری داشته و حتی دارند!
همین نکته بسیار مهم که خواننده گرامی به سادگی از روی آن گذشت، یعنی ادبیات بودن یا هنر بودن طنز، یکی از محل های مناقشه دائمی علمای طنز، به ویژه بزرگان طنز مطبوعاتی بوده است. به واسطه آن که، مطبوعات، تا پیش از ظهور و گسترش رسانه های جمعی فراگیر که مبتنی بر فناوری دیجیتال منتشر می شدند، از معدود ابزارهای ارائه و دیده شدن تولیدات طنز و طنز مطبوعاتی بود. گرچه هنوز هم طنز مطبوعاتی علی رغم از دست دادن آن جایگاه اولیه، نقش پیشکسوتی و جایگاه مقدس خود را حفظ کرده و کاملاً از صفحه فرهنگ و هنر هیچ تمدنی، حذف نشده است. اما تعریفی که نویسنده این سطور ملاک نوشته خود داشته است، تعریفی است که دکتر حسین الهی قمشه ای از طنز دارد: ارائه دادن تصویری اغراق آمیز و بزرگ شده از خلقیات زشت و نامتناسب آدمیان و جوامع آنها، برای تذکر تضاد عمیق وضع موجود با وضع مطلوب و غایت کمال انسانی با هدف ایجاد اصلاح و تغییر مثبت.
نقد خوب است اما برای همسایه
در ایران، از آنجا که مردم همواره نیازمند نقدکردن دیگران بوده اند و بیش از آن، هرآنجا که زورشان به رسمی یا فردی یا جایگاهی نمی رسیده، زبان به تمسخر یا هجو پنهانی وی می گشوده اند، طنز ایرانی و گونه های مختلف آن، از تاریخ قابل ملاحظه و نسبتاً طولانی برخوردار است. گفتیم «نقدکردن دیگران»، زیرا به گواهی تاریخ نگاران و جامعه شناسان و چند «شناسی» و «نگاری» دیگر، مردم ساکن در محدوده جغرافیای سیاسی ایران، کمتر تاب و تحمل نقدشدن و دریافت نقطه نظرات دیگران درباره خودشان را داشته اند. دلیل آن هم بسیار ساده است. برخلاف طنز و مزاح، که گونه های متعدد و متنوعی را می توان برایش برشمرد – مانند طنز سیاسی، طنز اجتماعی، طنز فرهنگی یا طنز مکتوب و طنز تصویری یا طنز نثر و طنز شعر یا طنز خنده دار و طنز خنده ندار! – نقدشدن توسط دیگران، دوگونه را بیشتر شامل نمی شود: گونه یکم و گونه دوم!
گونه یکم، آن است که نقد، درست و به اصطلاح وارد است پس نمی توان به آن بی تفاوت بود و باید منجر به تغییر و اصلاح در شنونده یا «مورد نقد» شود که طبعاً کار بسیار سخت و دشوار و پیچیده و چندش آور و زشت و بد و پیفی است! اما گونه دوم آنکه نقد، وارد نیست فلذا باید بای نحوکانَ و به هر شکل ممکن، ناقد یا طرف نقدکننده را قانع کرد که نقدش وارد نیست و ما خوبیم. حتی اگر بتوان ناقد را از صفحه روزگار حذف کرد، که چه بهتر!
طنز مطبوعاتی یا طنز مطبوعاتی
اما آنچه کمتر بدان پرداخته شده و در مناقشات یا مناظرات بزرگان این گونه ادبی – هنری، بدان کمتر پرداخته شده است، صحبت درباره «مطبوعاتی» بودن طنز است. اینکه آیا «مطبوعاتی» بودن طنز، نوعی از طنز است که دارای ویژگی ها و قالب خاصی است یا این صفت / مضاف الیه، ناظر بر ابزار انتشار طنز – مطبوعات – است و لاغیر؟! آن چنان که درباره طنز تصویری، طنز سینمایی(کمدی)، طنز مکتوب و غیره نیز می توان این سوال را پرسید.
به دیگر سخن، آیا طنزی که در مطبوعات – مشخصاً در روزنامه ها – منتشر می شود، طنز مطبوعاتی است، حتی اگر فیلمنامه کمدی یا یک کارتون پرتره باشد؟ یا طنز مطبوعاتی، واجد خصوصیات مطبوعات، مانند پرداختن به موضوعات روز، دارای نگاه چندجانبه به مسائل مختلف مردم و داشتن تاریخ مصرف زمانی است؟ متأسفانه باید گفت، قبل از آنکه بزرگان این فن(۱)، پاسخی درخور به پرسش فوق ارائه کنند یا حتی کمی درباره آن به مناقشه برخیزند، ظهور و گسترش تقریباً آنی رسانه های جمعی و ابزارهای رسانه ای جدید و جهانشمول، موجب شد که اغلب تعاریف و ساختارهای از پیش معلوم، درهم بریزد و بزرگان مذکور دربالا، سرگرم به روزرسانی پروفایل خود در شبکه های اجتماعی و غیره شوند.
اتفاقی که پیش از دهه های اخیر و در دوره های مختلف، با اختراع و گسترش تلویزیون و پس از آن، ورود سینما به دائرالمعارف فرهنگ بشری، رخ نموده بود. از جهتی دیگر و از نگاه محتوایی نیز، طنز سیاسی همواره به دلیل وجود دستمایه های فراوان موضوعی و ابزارهای اندک ارائه، موجب مشغولیت و گذر صاحبنظران حوزه طنز از مبانی و تعاریف شده و می شود.
اینستاگرام، گوزیلا و تولید محتوا
همانطور که اشاره شد، طنز مطبوعاتی با بروز و ظهور رسانه های جدید و ابزارهای نو، خود را از مرزهای روزنامه و مطبوعات – به صورت عام – خارج کرد و با سرعتی که «مخاطبان تولیدکننده» انتظار داشتند، خود را به صحنه این رسانه ها رساند و تلاش پرتنشی را برای حفظ جایگاه خود در جامعه و تاریخ ادبیات کشور آغاز کرد.
تلاشی که همچنان نیز ادامه داد اما با یک تفاوت عمیق! تفاوتی که همه جنبه های اثر را تحت تأثیر خود قرارداد و هنوز هم دست از دستکاری و پس و پیش کردن اجزای آن برنداشته است. این تفاوت عمیق، همان حضور یکباره و «یهویی» انبوه کاربران رسانه های نوین که هرکدامشان غیر از مخاطب، تولیدکننده محتوای طنز در شاخه های مختلف طنز سیاسی، طنز اجتماعی، طنز فرهنگی و غیره بودند و حتی با مخدوش کردن مرزهای هجو، هزل، مزاح و فکاهه و سایر ابواب طنز، مرزهای جدیدی در طنز مطبوعاتی و سایر شاخه های طنز ایجاد کردند یا نکردند!
زیرا اصولاً این تولیدکنندگان و طنازان تازه به صحنه آمده، اعتقاد چندانی به این مرزبندی ها و شاخه گذاری ها نداشتند چنانچه اصل ابزارهای رسانه ای نوین، نگاهی بدون مرز و بدون محدودیت تعریفی به همه چیز دارند.
همینجا… همینجا!
درست همینجاست که سوی دیگر طنز مطبوعاتی و سوالی که در ابتدای نوشته پرسیده شد، رُخ می نماید و آن اینکه: آیا طنز – خصوصاً طنز مطبوعاتی – خاص مخاطبان فرهیخته تولید می شود یا مخاطب عام را مدنظر دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، نویسنده، نگاهی به سابقه این بحث و نتایج متناقض آن داشته است که منجر به نتیجه گیری خاصی نشد! زیرا پایه های ورود بحث کنندگان و مبانی آنها برای نتیجه گیری، به قدری دور از هم و نامتجانس بود که خود ایشان نیز به نتیجه خاص و قابل ذکری نرسیده اند. اما نکته ای که به ذهن راقم این سطور رسید و بد نیست خواننده محترم نیز بدان توجه کند، آن است که شاید بتوان این سوال را به گونه ای مطرح کرد که اصولاً نیازی به این سوال نباشد! یعنی توجه کنیم که تعریف و گستره تعداد «فرهیخته»، در دوره های مختلف تاریخی – فرهنگی، متفاوت است.
چرا که مثلاً در دوره استاد عبیدزاکانی، حکیم سعدی شیرازی یا حضرت حافظ، مخاطبان از نظر دسترسی به طنز (تعداد) و همچنین فهم آن (سواد)، در اقلیت قابل تأملی قرار داشتند. این کم بودن تعداد و نداشتن سواد لازم، موجب می شد که محتوای تولید شده توسط طنازان، در سطح دشواریِ بالاتر و برای عده معدودتری، عرضه شود. یعنی تعداد جمعیت فرهیختگان بسیار اندک بوده است. در دوره های نزدیکتر به زمان حال، طنز تولید شده توسط دهخدا، بهار، سیداحمد خوانساری و کاریکاتوریستهای نشریات معدود و روزنامه ها و هفته نامه های معدودتر آن دوره، گرچه مخاطبان بیشتری به نسبت قبل داشته است و با توجه به انتشار و توزیع روزنامه و هفته نامه – و بعدتر، آغاز به کار رادیو – شمار بیشتری از افراد جامعه را به حوزه فرهیختگان وارد کرده است، اما هنوز راه درازی تا فراگیرشدن داشته است.
فرهیختگی، گسترش یا افول؟
این گسترش جامعه فرهیختگان که لاجرم، مخاطبان طنز – و طنز مطبوعاتی – بودند، با ظهور انقلاب اسلامی ایران و آزادی مطبوعات و رادیو – تلویزیون از چنگال دیکتاتوری، رشدی تصاعدی و چشمگیر یافت. به دیگر سخن، این، جامعه فرهیختگان بود که رشد و گسترش می یافت، نه آنکه طنز، حوزه اثر خود را از جامعه فرهیختگان به عامه مردم گسترش داده باشد. انتشار پُرشمار مطبوعات ویژه طنز و اقبال عمومی به طنزمطبوعاتی، تأییدی بر این مدعا است.
با ورود رسانه های نوین به بازار و در طول کمتر از دو دهه، این جامعه فرهیخته، با سرعتی باورنکردنی مراحل رشد، میانسالی و پیری خود را پشت سرگذاشت تا جایی که برخی به مرگ آن معتقدند. زیرا ورود جمعیت انبوه تولیدکنندگان و به اشتراک گذارندگان محتوا با فناوری «وب ۳» و در دسترس قرارگرفتن ابزارهای ارزان و همه گیر تولیدمحتوا؛ نوعی پراکندگی، شلختگی، بی معنایی و «هرزبافی» را موجب شد و جای طنز را که متعلق به فرهیختگان بود و خود نیز، فرهیخته ساز بود را به اجبار گرفت. اجباری که موجب تفکیک طنز و طنز مطبوعاتی به دو گونه طنزفاخر و طنزغیرفاخر شد. حتی برخی در تلاش برای حفظ میراث گرانقدر طنز، طنز مطبوعاتی نسل جدید را که دچار شلختگی و دم دستی بودن و وجود اشتباههای ادبی – هنری فراوان می دانستند، طنز مطبوعاتی خوانده و طنزهای نشانه گذاری شده پیش از این را فاخر، کلاسیک یا ادبی خواندند.
صدالبته، ورود طنزمطبوعاتی به فضای مجازی و تلاش برای جبران کاهش تعداد مخاطبان با ارائه محتوا در رسانه های نوین، موجب گرته برداری از زبان و ادبیات رایج در اینترنت و تشدید بیش از پیش این اتفاق گردید. همچنین است توجه بیش از حد به خواست مخاطب و سرعت رفع نیاز مخاطب در فضای مجازی، که اصولاً قابل مقایسه با گونه های کهن تر رسانه ها نیست.
در همین باره، اسماعیل امینی، با اشاره به تاثیرات رسانه های نوین در محتوا و ساختار طنز مطبوعاتی، معتقد است: گاهی طنزنویسان تصور میکنند که مخاطبان آنها در مطبوعات همان مخاطبان شبکههای اجتماعی هستند، در حالی که مخاطب مطبوعات جدیتر هستند و انتظار میرود طنز مطبوعاتی با طنز در فضای مجازی متفاوت باشد.
امینی همچنین درباره تاثیر محدودیتها بر کیفیت طنزهای مطبوعاتی، بیان کرد: سوال این است که در حال حاضر در فضای مجازی که محدودیتی وجود ندارد چه شاهکار طنز و کاریکاتوری آفریده میشود که ما میگفتیم ای کاش میتوانست در مطبوعات هم چاپ شود؟!
طنز مطبوعاتی، رستگاری در فجازی
علی رغم این همه، باید گفت طبق نتایج مطالعات دانشمندان، گرچه مطبوعات از تأثیرگذاری آهسته تر و محدودتری نسبت به رسانه های نوین برخوردارند اما این تأثیر مطمئناً عمیق تر و در طول زمان، بر رفتار فردی و جمعی جامعه انسانی مؤثر است زیرا دو عنصر «انتخاب» و «قبول»، در مطبوعات از بالاترین حد خود برخوردارند.
بدین معنا که، مخاطب مطبوعات، محتوای خواسته خود را با انتخاب خود برمی گزیند و چون پیام و محتوای ورودی، به انتخاب خودش برگزیده شده، کانالهای دریافت خود را برای دریافت آنها کاملاً باز می نماید و لاجرم محتوا و پیام دریافت شده، با بالاترین کیفیت و درجه، در ذهن مخاطب ذخیره شده، بعدتر، موجب ایجاد رفتار می شود.
لازم به ذکر است که این نتیجه، نافی حضور طنز مطبوعاتی در فجازی و استفاده از ابزارهای نوین و فضای مجازی برای نشر و گسترش نبوده، بلکه با تأکید بر حفظ رسالت فرهیختگی، مشوق آن نیز هست.
(۱) «فن»، جنبه دیگری است، علاوه بر دوجنبه دیگر – ادبیات یا هنر – که باید بدان پرداخته شود.
دوره های برگزار شده تا به اینجا
دوره چهارم ، دوره پنجم ، دوره ششم
منبع : ویکی پدیا
مدرسه سینمایی عمار با همکاری باشگاه طنز و کاریکاتور انقلاب اسلامی، دوره آموزشی طنز مطبوعاتی برگزار می کند.
علاقه مندان برای شرکت در این دوره، تا دهم تیر ماه فرصت دارند برای ثبت نام یا کسب اطلاعات بیشتر، با شماره ۰۹۳۶۹۰۶۸۶۲۹ تماس حاصل فرمایند.
این دوره ها طی هشت جلسه و یکشنبه ها برگزار خواهد شد.
چه مطلب جالبی درباره طنز مطبوعاتی بود
چه متن زیبایی
بسیار عالی