نظرات اقشار مختلف مردم در مورد حصر
رفع حصر میخوایم یالا!
۵:۵۷ ب٫ظ ۱۰-۱۰-۱۳۹۵
راه راه: سال ۸۸ عده ای برای پیشرفت کشور دست به هر کاری زدند که خودشان هم بعدا نمی دانستند چه کردند! این کارها موجب زندانی شدن یک داماد لرستان و یک روحانی که زبان عربی را به بهترین نحو ممکن یاد گرفته بود و یاد میداد، شد. حصر این خادمان ملت، یکی از کارهای زشت نظام بوده است که فرزندان خودرا از حق شهروندی که کمترینش نفس کشیدن در هوای آلوده بود را از آنها دریغ کرده است.
الان مهم ترین دغدغه ی بعضی مردم آزادی این عزیزان است. برخی از این دغدغه هارا برای تان عرض میکنم:
سعید، دانشجو ی سال نهم: اصلا چرا باید این ها حصر شوند؟ مگر چه کاری کردند؟ یک راهپیمایی کردند که برای اعتراض به الودگی هوا بود. برای همین همه ماسک زده بودند. اینارو حصر کردین که الان دوباره آلودگی هوا شدت گرفت! نوش جونتون. اگه رفع حصر نشه، من ترک تحصیل میکنم و جامعه علمی ضربه میخوره، خوددانید!
بنیامین هستم، یک روشنفکر:چیه مگه؟ روشنفکری هم یک شغله. به نظر من ما باید به حقوق همه احترام بذاریم. سید و روحانی ما فقط میخواستن رئیس جمهور بشوند. به نظرم نوع رای گیری کشور مااشتباه هست . ما باید مثل آمریکا، سیستم الکترال داشته باشیم. اینجوری دیگه حتا اگه اختلاف هم زیاد باشه اونی که کمتر رای آورده،باید رییسجمهور بشه. ما راضی میشیم، بقیه هم باید راضی بشن.
آرش، دانش آموز: آقا منم موافق رفع هسرم.البته هنوز درس ما به حرف ” سین و صاد” نرسیده و نمیدونم چجوری نوشته میشه. شانسی نوشتم. ولی لطفا ازادشون کنین. من شبا خوابای بد مثل حسر و زندان و… میبینم و گلاب به روتون آرامش ندارم.
سوسن، دانشجوی ترمکی: من آزادی بیان میخوام. از زمانی که دانشجو شدم فهمیدم چه عزیزانی دربند شدند که خواهان اجرای عدالت بودند. رای مامان و بابای منو باید پس بدین. یا به جاش پولشو بدین. چک هم قبوله.
اقا خسرو، بقال سر کوچه ی موسوی: واقعا با حصر به چی میخواین برسین؟ من هروقت از جلو خونشون رد میشم، قلبم به درد میاد. اگه اینا آزاد بشن، خوب رفت و آمد خانوادگی دارن، میان از من خرید میکنن. منم سود میکنم. حالا اینارو براچی حصر کردن اصلا؟
شهین خانم ، صاحب آرایشگاه : خدا ازتون نگذره. چرا مانع تفریح جوونای مردم می شید؟ من وقتی شنیدم منتخبین اقلیت مردم حصر شدند، تا چند وقت دلم گرفته بود. نمیتونستم برم سر کار. اصلا مشتری نداشتم. همه رفته بودن خونه هاشون، در نمی اومدن. ولی قبلش برای اینکه با دوستاشون برن اتیش بازی و، میومدن پیش من تا آرایش مخصوص براشون انجام بدم. من راضی نیستم که مانع کسب من شدید. هرچه زودتر ازادشون کنین.
ثبت ديدگاه