دادگاه یک جوان مجرد

مردک عزب

متهم: یکجا دیگه هم رفتم اینبار مامان من گفت نه
قاضی: چرا؟
متهم: مامانم گفت جاری دختر خاله‌ی اینا توی مجلس دختر خواهر زن داییت اینا به من یک جوری نگاه کردن که من خوشم نیومد ازشون، الانم یا میریم یا بلندشم با کتک ببرمت

کتاب اکبر طبری منتشر شد

ما هم که خراب رفیق

دادخواهی به سبک ارواح

الواح ارواح

در بین سرخپوستان آنجا دوستانی داشتم که اگر می خواستم حاضر بودند کل قاره آمریکا را با مخلفاتش به نامم کنند...

سیر رشد مطالبات جنبش زنان ایران

دخترک قاچاق‌فروش

وسط بلوغ:
ورود باشکوه به استادیوم پس از سال‌ها مبارزه. و گرفتن عکس با صندلی پلاستیکی شکسته، بوقچی و پرچم تیم.




عنوان