ای مو زرد و زیبا! چرا نیامده دست رد به سینهام زدی و مرا از خود راندی. چه کسی جای من را گرفته؟ نکند آن پوتین پر زرق و برق واکسکشیده در گوش تو سخنچینی من را کرده است؟
مادرمان میگوید آدمها گاهی نیاز دارند سفر کنند تا خستگی کارها از تنشان دربیاید. آقا اجازه، ما در این سفر فهمیدیم که گلدستهها هم گاهی نیاز به تغییر هوا دارند و میتوانند برای خودشان جابهجا بشوند.
جواد اذعان میکند که آمریکا به زور و به خاطر ژن خوب فرزندانش به آنها تابعیت مفتی داده است؛ اما عدهای بیشناسنامه، که از جای معدود تغذیه میشوند، ادعا میکنند که طبق قوانین آمریکا به دانشجویان و فرزندانشان تابعیت اعطا نمیشود و آنها از راه دیگری اقدام کردهاند.
این خبرنگار که به جزیره ناشناخته و فتوشاپ دسترسی نداشت، مجبور شد مخاطبان خودش را به تماشای تصاویر واقعی دعوت کند. او در حالی که اولین تجربه خبرنگاری واقعی را تجربه میکرد، چیزی نمانده بود که زیر گریه بزند.