شاید برای شما اتفاق نیفتد(قسمت سوم)

اتوپیای پشه ای

از بزرگ پشه ها پرسیدم که چطور به این درجه نائل آمدی؟ گفت: من که خوبم ما اینجا مگس هایی داشتیم که تبدیل طاووس شدن!
گفتم آخه چطوری؟!!
گفت: هعی...
گفتم: خواهش می کنم بگو.
گفت: خب امون بده بگم بچه... . همه چی از یک استندآپ کمدی شروع شد. یه سلبریتی از کشورهای دوردست به کشور ما اومد و از فضایل نداشته ما گفت. ما هم تو رودربایستی قرار گرفتیم و دیگه متحول شدیم. وگرنه من تو زندگی قبلیم سوسک بودم.

تنه به تنه حضرت حافظ

به کنج عافیت از بهر عیش ننشستم

کنج: گوشه، میتواند جزیره‌ای باشد و از همه طرف با آب محاصره شده باشد
عافیت: آسایش، آفتاب گرفتن در ساحل
عیش: خوشگذرانی، ساحل گردی، جت اسکی سواری؛ از سر عیش: به خاطر انجام عیش

آنچه در شب یلدا در کابینه دولت میگذرد.

شب در دولت!

آشنا: لازم نکرده تو برامون قصه بگی، تو وقتی اومدی که من نیوندم، در واقع وزیر فرهنگ واقعی منم، فهمیدی یا نه!؟
روحانی: باز که به جون هم افتادید، اگه ادامه بدید میگم حداد بیاد حافظ بخونه‌ها
(ناگهان سکوت مرگباری حکمفرما شد به گونه‌ای که صدا از فریدون که در گوشه کادر جا خوش کرده بود در می‌آمد اما از کابینه نه)




عنوان