نقیضه با موضوع کند کردن روند پیری با خواب کافی. بخش دوم
سلطان خواب
۱۰:۲۹ ب٫ظ ۲۴-۰۷-۱۴۰۲
زلیخا مرد از حسرت که یوسف گشت زندانی
ولیکن عمر یوسف شد ز خواب خوب، طولانی!
علی یگانه و صائب تبریزی
به بیداری نمیآیی و در خوابت نمیبینم
تویی سلطان خواب و من همهش بیدار و افسرده
محمدمهدی امیدوار و مقصد ساوجی
آن ترک پریچهره که دوش از بر ما رفت
از بس که نخوابید همان شب به فنا رفت!
علی یگانه و حافظ
بده لیوان آب و قرص خوابی
به یک جرعه جوانم کن که پیرم
محمدعلی کمالی و حافظ
دو چشم مست تو کز خواب صبح برخیزند
گمان کنم که به پیری زودرس برسی
محمدباقر منصورسمائی و سعدی
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
خواب کافی همه عمر زنم بر بدنم
علی یگانه و مولانا
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
منزل برو بخوابم، تا که نگشتهام پیر
مرضیه قاسمعلی و سعدی
سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
بگفتا گر بخوابی ۹، نه میپوسی نه میگندی
فاطمه جعفری و حافظ
ای دلبر و مقصود ما! ای قبله و معبود ما!
الان که من خوابیدهام، وقتی که بیدارم بیا
علی یگانه و مولانا
در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم
گرچه هر روز و شبش چون کوالا خوابیدم
محمدعلی کمالی و حافظ
پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوّتش گم شد
سگ اصحاب کهف سیصد سال، خواب نابی برفت و مردم شد!
علی یگانه و سعدی
ثبت ديدگاه