شرح فروش آیفن ۴۰۰دلاری
متن رایگان
۱۰:۰۰ ق٫ظ ۲۳-۱۲-۱۴۰۲
اواخر بهمن ماه سال یکهزار و چهارصد و دو، زمانی که کورش کبیر در خواب آسوده بود، مردمانی از سرزمین آریایی برآن شدند تا مجوز بدهند به شرکتی که میخواست، دست واسطهها را از گوشیِ ۵۹۹ دلاری کوتاه کند و با قیمت ۴۰۰ دلاری (۲۰ میلیون)، آیفون دست مردم بدهند. این سیستم حتی روی کاغذ و پشت کاغذ و در تیلهبازی دهه شصت هم نشدنی بود، ولی این شرکت با اصرار مسئولانِ شرکت کوروشپردازان آیسا (بچههای محل، آن را کورش کمپانی صدا میکردند!) موفق به دریافت مجوز شد. شنیدهها حاکی از آن بود که بعد از این مجوز، خود کمپانی اپل و مرحوم استیو جابز به صورت همزمان برخی از اندامهای مویی خود را از دست دادند و گفتند خدا به سر شاهد است که برای خودمان بالای ۵۰۰ دلار آب میخورد، شما چطور میخواهید ۴۰۰ دلار بدهید؟! البته بعدها معلوم شد این کمپانی هر مجوزی داشته جز واردات گوشی!
در ادامهی روند، سلبریتیها شمارهکارتگویان راهی این کمپانی شدند تا مثل همیشه که یاریگر مردم هستند، این بار هم با مشارکت خود در تبلیغات این مؤسسه بکوشند. اصلاً چه معنی دارد سلبریتیجماعت آیفون داشته باشد و مردم بیآیفون بمانند؟! حاشا و کلا. حالا در میان مبلغین باید اشاره کنیم به همسر مختار ثقفی که تزویر را نشناخته و این سکهی دو رو را ندیده بود تا بیاید و به تبلیغ بپردازد. ص.ب که یک روزی تنگ غروب آسمان، قصد رفتن از این شهر تو ای نامهربان را داشت، هم پایهی تبلیغ بود. م.ا هم با موهایی افشان و لبخندی ژکوند مردم را فراخواند. اما در میان همهی این بزرگان ادب و هنر، حضور ش.ص.پ شوک بزرگی بود. تا همین دههی گذشته، اگر شرکتی، قصد پیچش از مسیر را داشت، طرف را میگرفتند و بالوپر بسته و کادوپیچ شده مینشاندند جلو دوربین وی تا به کرده و نکردهی خود اعتراف کند تا درس عبرتی شود، حالا ایشان هم آمده بود تا مردم را آیفونیست کند! اما حضور دروازهبان بهترین نسل تاریخ فوتبال ایران هم در این فهرست عجیب بود. وی که هنوز جامی با تیمملی دریافت نکرده، میخواست اینجا هم اشاره کند که تن من مباد و مردم باد.
برخی از مردم هم با شعار «نمیدانم کیستی و کجایی ولی روزی پیدایت میکنم تا بیایی و کلاهی گشاد سرم بگذاری» راهی خرید شدند. در میان آنها مثلاً کسی بود که پول ۹۳ عدد آیفون را واریز کرده بود. فقط کاش میدانستیم چرا ۹۰ یا ۹۵ یا ۱۰۰ تا نه؟ کسی به گوشی نرسید، قصهی ما به سر رسید.
پ.ن: باید اشاره کنم که این متن رایگان است و نباید بابت دیدن و خواندن این متن، پولی پرداخت کنید.
منتشر شده در روزنامه ایران
ثبت ديدگاه