تسخیر لانه ی جاسوسی به سبک تدبیر و امید!
۱۰:۳۳ ق٫ظ ۱۳-۰۸-۱۳۹۵
تقاطع طالقانی مفتح، سال ۹۵
این نوشته زاده ی تخیلات نویسنده در کشوری فرضی است، هرگونه تشابه اسمی و زمانی و مکانی، ناشی از اعتقاد به وجود همزاد ها، مکان و زمان موازی در جهان است!
خدا پدر و مادر تسخیر کنندگان لانه ی جاسوسی آمریکا را رحمت کند! اگر در همان روزها محو رخ بزک کرده ی کدخدا می شدند و کار را یک سره نمی کردند، تا همین لحظه با روشنفکرنماهای آمریکانشناس درگیر بودیم. افراد معدودی که پس از هر اتفاقی و هر مناسبتی، با شمعی روشن در مقابل سفارت آمریکا جمع می شدند و حتی بعید نبود که خودشان یک روز آن جا را آتش بزنند!
اما اگر به راستی کار به تسخیر و تعطیلی لانه ی جاسوسی شیطان بزرگ نمی رسید و در زمان حال سخنی از تسخیر سفارت به میان می آمد با جملاتی از افراد مختلف مسئول و غیر مسئول روبرو می شدیم که در ادامه می خوانید:
پرزیدنت روحانی: ای نخورده ها! مگر سیب و گلابی خیرات می کنند که آمده اید دم درب سفارت آمریکا!؟
عراقچی: ما اقدامات و جاسوسی های آمریکا را می بینیم و برخورد می کنیم، زمانی که آقای ظریف با دو دست محکم به درب سفارت کوبیدند و آمریکایی ها حتی جرئت باز کردن درب را نداشتند، کجا بودید!؟
ظریف: آمریکایی ها اگر بخواهند می توانند کل ایران را در چند دقیقه به عنوان سفارت بگیرند! بعد شما می خواهید سفارت شان را بگیرید!؟
زنگنه: اجازه بدهید خودشان جاسوسی شان تمام می شود و کار را تمام می کنند و میروند!
کواکبیان: در فصل نارنگی، این گلابی ها را واگذار کنید به خدای گلابی ها…
صالحی:
والله ،والله ، والله در مسائل جاسوسی و دخالت های آمریکایی ها برخورد کندی صورت نمی گیرد!
پروانه سلحشوری: آمریکایی ها با شما سر یک میز مذاکره می نشینند و شما اجازه ی صحبت کردن دارید، آیا این کافی نیست!؟
پریوش نظریه: از آقای روحانی تقاضا دارم که با سگ های اطراف سفارت مهربان تر باشند، این حیوانات پاک خدا از سفارت محافظت می کنند!
ثبت ديدگاه