از خاطرات تاج السلطنه
تعبیر خواب شاهنشاه
۶:۳۷ ب٫ظ ۲۳-۱۰-۱۳۹۷
راه راه: «هفت کوزه سفالی و هفت کاسه آب به دربار شدند و پس از آن رعیت گروه گروه برای شکرگذاری شرفیاب.» این خواب آشفته چنان حضرتمان را برآشفت که فیالفور معبران را خبر کردیم.
ایشان که هنوز در کشوقوس رملواسطرلاب بودند، خبر آمد جهانگیرخان فریدونکناری مشهور به «میرزا جفیمنکو» به سفر قطر کرده و اکنون اذن ملاقات میخواهد.
جفی پس از شرفیابی ساعتی چند گفت، و شنفتیم و لذت بردیم اما دریافتیم معالاسف تمام سرمایه را مارک خریده و امروز تمام بنجولهای مارکدار را به اهالی دربار انداخته.
معبران بازگشتند و هریک حرفی و سخنی لکن دریغ از اندکی معنا. مرخصشان کردیم و ملازمان و مشاوران را فراخواندیم و به مشاور اعظم فرمودیم کاری کند که دیگر از این خوابها نبینیم والّا همه را گردن میزنیم.
مشاور اعظم کارگروهی برای وضعیت حساس کنونی تشکیل داد، ستاد بحران شکل گرفت و رعیت هم به حال آماده باش.
اندکی بعد مشاور اعظم شرفیاب شد. حضرت شاهنشاه به سلامت باشند که رعیت بینوا به نان و نوایی رساندند! قربان سرتان خواب شما از الطاف خفیهی حضرتتان به رعیت مفلوک بود.
آن هفت کوزهی سفالی، همسایهها با مرز خاکی و آن هفت کاسهی آب، همسایهها با مرز آبی هستند و هر یک بازاری دارند به پهنای اقیانوس! زین پس رعیت بیکار را به ساخت و ساز کالاهای اساسی ممالک همسایه میگماریم و آمار اشتغال را بالا میبریم و گرسنگی رعیت را مرتفع.
باشد که سایهی همایونی همیشه بر سرمان مستدام بماند. فرمودیم: هوووم خوب است دستور می دهیم همین کار را بکنید!
پس از این اتفاق فرخنده دستور دادیم ادمینها به نام حضرتمان استوری بروند و پست گذارند که این همه خیر و برکت از تدبیر شاهنشاه است و رعیت دعاگو باشند و شکرگذار و لایک کنند که محبوبیتمان بالا رود. به امید تیک آبی.
ثبت ديدگاه