آنچه بر شیطان رجیم گذشت
درد دل شیطان با خدا
۲:۴۸ ب٫ظ ۲۷-۰۱-۱۴۰۳
خدایا فی غل و زنجیر چنده؟ خب قربونت برم یه چند متر بیشتر بگیر. فکر کردی دست و پای من رو ببندی، دیگه ماه رمضونت بیمه میشه؟
نه خداجون، اینجوریا نیست. اسم من بد در رفته، این بندههات هفتهای سه روز برای من کلاس خصوصی میذارن. تازه من تو آزمونهای آخر هفته، ترازم از ۳۰۰۰ بالاتر نمیاد!
خب خدا حداقل این ماه رمضون، دست و پای من رو میبندی، چهار نفر از این اوستاهای منم کنارم ببند. خدایا اینا با بنز ۲۰۲۴ میتازن! منم جا میذارن. همین دور و اطراف مدیترانه، اونجا یه کارایی میکنن که برا پدر جد منم قفل بوده! یه کم دورتر سمت نیویورک باز آدرس مستقیمترش یه ساختمونیه که اسمش سازمان ملله. یعنی من تو عمر چندین هزار سالهم چیزایی که اینا میگن و خندهشون نمیگیره رو نگفتم یا کارایی میکنن که من توش گیم اُور میشم.
اصلا خدایا یه پیشنهاد، بیا چند متر غل و زنجیر بیشتر بگیر، تو طول سال زمانبندی کن گرچه زمان کم میاد؛ ولی حالا چندتا از شیطان بدتر رو بذار تو اولویت غل و زنجیرت، بلکه بندههات یه نفسی بکشن!
خلاصه خدایا الان دیگه بندههات نباید بگن اعوذ باالله من الشیطان! نه، من خودم صبح به صبح، اعوذ باالله من البعضی بنیالبشر! رو میخونم و بعد از خونه بیرون میرم.
خداجون حرف آخرم بزنم؟ نسخه جدید منم، ۱۰۰ هیچ از این بشر دو پا عقبه، میشه من رو بازنشسته کنی؟
ثبت ديدگاه