طنز نوشتن یک عالم و یک فرد عادی در باره مسائل مربوط به دین هم دقیقاً همین طور است. فرد عالم، داخل در جمع دوستانه مسلمانان محسوب میشود و عالم به جوانب و احکام آن است، لذا کسی برداشت نمیکند که اسلام مسخره شد؛ اما وقتی متن شخصی که نمیشناسیم درباره اسلام را میخوانیم این داخل جمع دوستان بودن او مشخص نیست.
از سیل تشکرکنندگان که فرار کردیم بالاخره به بینالحرمین رسیدیم! چشمتان روز بد نبیند، گنبد را که دید مرغش یاد سامرا کرد و گفت حیف نیست صبح جمعهای شبش کربلا هستیم و ندبه نخوانیم؟ چه میشود کرد با این زیارت اولیها؟!
تو همین هیرو ویر که هی دامدار عوض میشد یه بار یه دامداری ایده ی جالبی داد! گفت: زمینای اطراف شهر و کشاورزی ها رو که فراموش کنید، ما خونه براتون نمیسازیم. اصلا به دامدار چه که برای بزغاله خونه بسازه؟
همین بیت برای هر انسان بیطرفی کافی است که بداند ایران در گذشتههای دور هم پیکان میساخته؛ پیکانهایی که به وسیله آن موجودات بیگناهی را که در ایران به آنها اهریمن و دیو میگفتند بکشد.