عاقبت موشهای مناطق اشغالیه
واکسیناصهیون
۹:۴۵ ق٫ظ ۳۰-۰۱-۱۴۰۳
روزی رئیس موشها بنشسته بود که مریدموشها بر وی وارد شدند و بدیدند رئیسموش همی یک چشم، یک دست و یک پا را از دست بداده است، همگی ولوله و همهمه کردند و گفتند یا رئیسموش تو را چه شده است. رئیسموش گفت: مچکذلسقغیاتذننما
مریدموشها گفتند: چی؟
رئیسموش گفت: یغبقهطثسضسعفسلا.
در همین حین موشی مایوپوش و تکپا سربرسید، گفت: نمیتواند حرف بزند، مگر نمیبینید نیمی از دهانش را به باد داده؟ مریدموشها گفتند تو کیستی؟ پایت کو؟ گفت: من از مریدموشهای پایین ده حیفایه هستم و پایم را شیر، شیر… و از حال برفت، مریدموشها وی را در حوض بینداختند تا به هوش بیاید و وی تا خود را در آب بدید با سرعت مایکل فلپس شاید کمی هم بیشتر، شنا کرد و به دیواره حوض برخورد نمود و از حال برفت.
مرید موشها وی را از آب بگرفتند و بخشکاندند.
به هوش که آمد گفت: ما مریدموشهای پایین ده به همراه رئیسموش در بیشهزار همی موسموس میکردیم، که وارد جولانگه شیری عظیم شدیم که بسیار قوی هیکل مینمود و یال و کوپالی زیبا و پرپشت داشت که چشمها را خیره میکرد طوری که حتی برخی از مریدموشها بر وی کراش نمودند. رئیسموش گفت، این بیشه از آن ماست و باید شیر را از آن بیرون کنیم و ما مریدموشان، خر گشته و به سمت شیر حملهور شدیم و توانستیم زخمی خیلی بزرگ روی دم شیر ایجاد کنیم، زخمی به بزرگی زخم یک پشه!
و ناگاه شیر خشمگین گشته و به طرفهالعینی همه مریدموشها را بلعید، جز من و رئیس موش که توانستیم خود را به آب بیندازیم و شنا کنیم!
مریدموشها پرسیدند پس چرا رئیسموش نصف گشته است! گفت شیر شیر و… دوباره از حال برفت و مریدموشها دوباره وی را درحوض بینداختند و وی دوباره رکورد مایکل فلپس را جابهجا کرد و به دیواره حوض برخورد نمود و دوباره او را از آب بگرفتند و بخشکاندند. به هوش که آمد گفت، شیر نصف رئیس را خورد تا درس عبرتی باشد برای سایر رئیسموشهای مناطق اشغالیه و پای مرا هم رئیس خورد تا درس عبرتی باشم برای سایر مریدموشها که دیگر خر
نشویم!
مریدموشها گفتند چاره چیست؟
موش مایوپوش گفت: چاره کار در بازی نکردن با دم شیر است و آموزش شنای ماراتن با سرعتی بیش از سرعت کوسه! حال فیالفور در بروید که شیر در راه است.
مریدموشها چنان از وحشت ترسیدند که بر خود گرخیدند و در فرار چند نفرشان زیر دست و پا بماندندی و بمردندی و جان به جان آفرین تسلیم نمودندی, باقی مریدموشها نیز توسط شیر بلعیدندی.
ثبت ديدگاه