چای

یک لذت مطبوع و ارزان است چایی
در جشن و در ماتم فراوان است چایی
 
عطرش به مستان می‌دهد جانی دوباره
وقتی کنار قند مهمان است چایی 
 
داروی دل‌درد است و درد سینه و سر 
بر درد چشمان نیز درمان است چایی
 
لبریز و لب‌سوز است و لب‌دوز است وقتی
با عشق توی قلب فنجان است چایی 
 
قطعاً برای پیر بی‌دندان بیمار 
عصرانه‌ای بس باب دندان است چایی
 
در هُرم سوزان جنوب و شط شرجی
آبی به روی آتش جان است چایی
 
بر فرض اگر هر مویرگ چون آب باشد 
در قلب هستی مثل شریان است چایی
 
زنده است با چایی پدر، زیرا به‌جز خون
در هر رگش در حال جریان است چایی 
 
تلخ است اگرچه مزه‌اش، با زیرمیزی
شیرین برای رشوه‌گیران است چایی
 
تا دم کشد چایی همان دم «روز چایی»ست
از شش جهت چون توی اذهان است چایی
 
در هر بهشتی سی مدل چایی‌ست شاید
آرام‌بخش حور و غلمان است چایی
 
حتی میان غلغل آب جهنم 
در دست هر فرد گریزان است چایی

ثبت ديدگاه