چای سرد
۱۱:۲۱ ب٫ظ ۳۱-۰۶-۱۴۰۲
غرق هستی در جهان اغتشاش
ای زبان تو زبان اغتشاش
رفتهای با سر فرو در نقش خود
صحنهساز داستان اغتشاش
قارقارت چل کلاغ قصههاست
ای کلاغ آسمان اغتشاش
دشمنان خارجی گولت زدند
تا شوی از دوستان اغتشاش
امنیت بازیچهی دستان توست
گشتهای آتشفشان اغتشاش
نانت از آتشبیاری میرسد
جان مردم هست نان اغتشاش
پول بادآوردهای که بیش نیست
یک قران و دو قران اغتشاش
اعتقادات وطن را خواستی
له نمایی با ژیان اغتشاش
آرزویت بود گردد کلهپا
کشورت با یک تکان اغتشاش
شادی دشمن عزای هم وطن
هست اینها ارمغان اغتشاش
کور خوانده هرکه خوابی دیده است
که بماند در امان اغتشاش
نمرهاش صفر دوگوشی بیش نیست
هر که داده امتحان اغتشاش
چای سردی نوش جانش میشود
هرکه خورد از استکان اغتشاش
ثبت ديدگاه