چیا داشتیم!
۳:۱۱ ب٫ظ ۲۴-۰۳-۱۴۰۳
یاد ایامی که در پارکینگ زدفور داشتیم
دور گردن جای اکسسوریها دُر داشتیم
بود نعمتها فراوان توی دست و بالمان
در کویر لوت هم باران شرشر داشتیم
کلهم حالیمان میشد ز هر در نکتهای
چون که در تشخیص بد از خوب سنسور داشتیم
توی کار هیچ مسؤولی دروغ اصلاً نبود
رودههایش راست و ما نیز کنتور داشتیم
در زمان دولتی که جمعهها سورپرایز داشت
دائم از تدبیر او در کیف، تببر داشتیم
با خود آورد اونچنان رونق که مردیم از خوشی
کاروباری سکه و فوق تصور داشتیم
باغهامان پر گلابی و درختان بیشته
ثبت یک برجامِ خوبِ فرسماژور داشتیم
به ازای هر سفر در مرکز استان خویش
تختخواب مارک، همراهِ ماساژور داشتیم
هم پرزیدنت و هم مردم همه راضی ز وضع
پس نمیدانم چرا ما سیس دلخور داشتیم؟!
رأی دور بعد هم ارزانیاش اما چرا
بر لب مردم به جای شکر، غرغر داشتیم؟!
رفت و بعد از وقفه تیمش آمده با این شعار:
«کاش بهر اقتصاد خویش دکتر داشتیم»
رد پایش ماند هرجا و برای شستنش
مایع «من» ریختیم و آب هم کر داشتیم
مغزمان بعدش دچار آلزایمر شد سه سوت
کاش توی مغزمان یک ذره فسفر داشتیم
ثبت ديدگاه