یک ترم معمولی در برخی از دانشگاههای وطنی!
استاد خوشگلپسند و شاگردان
۱:۰۳ ب٫ظ ۱۶-۰۵-۱۳۹۵
“استاد خوشگلپسند” وارد کلاس میشود. لپتاپش را به پروژکتور وصل میکند. اسلایدهای درسش را باز میکند و شروع میکند به روخوانی.
از افتخارات این استاد میتوان به تغییر نکردن اسلایدهای درسش در طی پانزده سال درس دادن اشاره کرد. او قضیهها و مطالبی را درس میدهد که اکنون نقض شدهاند و همهی ارجاعاتش نیز به کتاب مرجعی میباشد که در دوران جوانی در دانشگاه خوانده و هماکنون نویسندهی آن کتاب هفت کفن پوسانده است!
دانشجویان در صندلیهای خود لم دادهاند. تعدادی از آنها طی شب گذشته، سه فصل از یک سریال را در خوابگاه تماشا کردهاند و برای همین خواب آلود هستند. عدهای مشغول بازی کلش و پوکمنگو با موبایلهای خود هستند. یکی از برادران نیز کنار یکی از خواهران نشسته است و هر دو مشغول مذاکرات درسی میباشند!
پس از گذشت یک ساعت از کلاس:
آقای الف: استاد! خسته نباشید!
استاد بیمحلی میکند.
پنج دقیقه بعد …
آقای ب: استاد! انشاالله بقیش بمونه برا جلسهی بعد.
استاد دوباره بیمحلی میکند.
سیثانیه بعد …
خانم جیم: استااااد! خسته نباشید لطفا!
استاد خوشگل پسند: شما هم خسته نباشید! بنده هم فکر میکنم برای امروز کافیه!
امتحانات پایان ترم برگزار میشود. آقایان الف و ب و خانم جیم به ترتیب با نمرات پنج، شش و سهونیم نمیتوانند درس را پاس کنند.
اعتراض نامهی آقای الف: جناب آقای دکتر! بنده همزمان مبتلا به سه سرطان لوزالمعده، غدد لنفاوی و پروستات میباشم. برای همین متاسفانه موفق نشدم درسم را بخوانم. این متن را هم در حالی مینویسم که دارم چرک و خون بالا میاورم. خواهشا پاس بفرمایید.
اعتراض نامهی آقای ب: استاد خواهشا پاسم کنید. من پدر و مادرم را در کودکی در زیر آوار از دست دادهام. من موندم و یک خواهر و برادر مریض که هردو از کمر به پایین فلج هستند. بنده در کل زمان فرجه مشغول کار کردن برای تامین معاش این دو بودم و نتوانستم خوب درس بخوانم.
اعتراضنامهی خانم جیم: استاااااااد! خواهش میکنم پاسم کنید! من فقط امیدم به شماست.(استیکر قلب)
استاد خوشگل پسند پس از بررسی اعتراضات، آقایان الف و ب و خانم جیم را به ترتیب با نمرات ده، یازده و نوزده و هفتاد و پنج پاس میکند.
پس از پایان تحصیلات و عدم راهیابی به بازار کار اتفاق میافتد:
آقای الف: خاک بر سر ما کنند که عمرمون رو توی دانشگاههای ایران هدر دادیم.
آقای ب: همینو بگو! اگر ما نصف درسایی که اینجا خونده بودیم، توی آمریکا میخوندیم الان استخدام ناسا بودیم.
استاد خوشگل پسند: متاسفانه مسئولان کشور مثل بنده از علم روز اطلاعی ندارند. اگر وزارت علوم رو بدن دست من، مثل کلاس درسم طوری پویایی و نشاط علمی ایجاد میکنم که همتون برید وارد بازار کار بشید. به خصوص خانم جیم!
ثبت ديدگاه