به بهانه‌ی حذف پهپاد آمریکایی از مجسمه‌ی سیمرغ در مشهد
استدلالات چخ چخی

پهباد

راه راه: داشتُم تو جاده مِرفتم که دیدُم مجسمه‌ی سیمرغ و پهپاد روی تپه درِه نصب مِره. خوشحال رَفتُم و مُخواستم بعد عمری تپه نوردی کنم و بُرُم باهاش سلفی بگیرُم که دیدم پهپاد نیست. یعنی یه بار هم که مو به ای بهانه مُخواستم ورزش کنم، نشد. عکسشه گذاشتم گروه فامیلی و گفتم «پس پهپادش کو؟» هنوز کسری از ثانیه نگذشته بود که فامیل همیشه در صحنه شروع کردن به نوشتن:
آرش (برادرزن داییمه، نِمدُنم از کجا لینک پیدا کرده و آمده گروه!): اصلا بِره چی پهپاد شکار کِردَن ؟ مِگذاشتَن پهپاد واسه خودش بچرخِه تو آسمون . نهایتا چارتاعکس مِگِرفت که از او بالا همش تار میُفته و چیزی دیده نِمِره. بعدش هم برمِگَشت خِنِه شان و الان برجام به مشکل نُمُخورد. حالا شهرداری برداشتش که برجام بعدی به مشکل نِخوره.
شوهر خاله ی ته تغاری : جهنم و ضِلَر! حالا که گرفتنش. ولی ای ایده کی بوده سیمرغ که نماد شاهنامه رِه بسازن و پهپاد ره بِذِرَن زیرش؟ باید وَرچُپه مِکَردِن، یعنی پهپاد ره بزرگ مِساختَن و سیمرغ ره مِگذاشتن زیربال پهپاد. هم آمریکا خوشحال مِرفت مجسمه پهپادشه بزرگتر از اصلش ساختِم، هم مو باهاش سلفی مِگرفتم و مِذاشتُم استوری و ترامپ ره تگ مِکِردُم! شاید گرین کارت هم زودتر مِگِرفتُم.
خاله حوری ( کتابای امید به زندگی و موفقیت زیاد مخوانه): شاید اِقذَر مجسمه ره شُل ساختِن که موقع نصب، مجسمه جُل جُل کِرده و پهپاد از زیرش افتاده! مگه نِمِشه؟ همیشه نیمه پر لیوان رِه ببینِن. حتما افتاده و شکسته، دیگه شهرداری پول نِدِشته بده دوباره بسازن.
داماد دایی( تازه بچش به دنیا آمده!) : شاید یکی از بچه های مسئولای شهرداری از باباش پهپاد مُخواسته و باباش روش نِمِشُده بگه پول نِدِرُم برات بخرُم. رفته ای پهپاد ره برداشته و برده برا بچش. هم مجسمه ره سبک کرده هم جلو بچش شرمنده نِرِفته.
بحث ادامه داشت که مثل میتی کمان وارد شدم و گفتم به قول او نماینده مجلس مگه این دلیلا کافی نیست؟ بره چی به کارای شهرداری مِشَد ایمانَ نمیارِن؟ تا قبل شروع دوباره چتا لفت دادُم…

يك ديدگاه

  1. محمدامیرپور ۱۳۹۷-۰۶-۱۹ در ۱۲:۰۱ ب٫ظ- پاسخ دادن

    سلام خوب بود

ثبت ديدگاه