ذکر سید محمد بطحایی رضی الله عنه
استعفای شب امتحانی
۲:۵۷ ب٫ظ ۲۰-۰۳-۱۳۹۸
آن حضرت وزیر آن صبحانه کاری اش پنیر، آن استعفا دهنده ی فی المجلس آن ارادتمند و مخلص، آن لژیونر دولت آن نکشیده از دست معلمان خجالت، آن پرورشدهنده شیخهای بهایی آق سید محمد بطحایی قدس الله استعفاعه عزیز. جنتلمن وزرا بودی، و مخالف مشق شب، لکن احساس تکلیف در پوست و لحمش ریشه دوانیده بود. به همین سبب، سریعا عزم استعفا نمود و عجیب آنکه بالمره رئیس الروسا آن را ممهور کرده آرزوی توفیق نموده.
گویند در پاسخ به تعجب مریدان سید بطحا به جای برهان استعفا، تمثیلی ایراد کرد: روزگاری طفلی صغیر رویای فوتبالیست شدن داشت، همچون اسب در لیل و نهار توپ میزد، گل میزد، شیشه میشکاند و لگد میخورد از پدر و حریف. تا به آرزویش رسید؛ روزی فولی کرد و از داور کارت قرمز بگرفت و یک گلش را هم آفساید نمود. پس از رقابت، با اندکی تامل به فراست دریافت که نان و قدرت و سروری در داوری است. بعد از آن بود که کفش بیاویخت و ردای داوری بر تن بکرد تا لذت کارت دادن و آفساید گرفتن را چشیدن کند. مریدان از شیر سماور و اگزوز خاور سوال نمودی که سید بفرمود: در مثال زر نزن.
او را کرامات مشهور است به روایات و سایتات(سایتها)، منقول است که مر خبرنگاران او را بگفتند: خبر نو در باب شاد سازی مدارس و رقص دانش آموزان در مکتب، ما را چه مکرمت کنی؟ سیدمحمد بفرمودی: چیزی گویم که در هیچ دکانی یافت نکنید و در هیچ تریبونی دشت نکنید و در هیچ دریایی صید نکنید. طبق تحقیقات ما کلیپ ها جمگی ساختگی بودی و از تقطیع کلمات و هماهنگ کردن تصاویربا صدا ساخته بودندی. خبرنگاران که از این کرامت به وجد آمده بودند جملگی تصنیف «بدنو ببین جون بابا» با متعلقاتش اجرا کردند و در افق محو شدند. خبرنگار رندی که پیش از آن تجربه ی مصاحبه با درازهی را داشت عنان خود به دست گرفت و پرسید: دریافت پول توسط مدارس چه؟! سید گفت: آن هم فتوشاپ است خبرنگار سماجت کرد: آتش سوزی مدرسه زاهدان به دلیل نبود گرمایش صحیح چطور؟! سید بطحا اندکی تامل کرد سپس گفت: اعتراف میکنم که آن دیگر فتوشاپ نبود، بلکه افتر افکت بودی.
متواتر است که بلند مرتبه! قدرت تکلم با اشیای بی جان را در کارنامهی کرامات خود داشت. روزی صندلی وزارت او را خطاب نمود: مال ما خار دارد که این چنین گریزان از ما هستی؟! سید، حالی لم داد به صندلی و فرمود: از گذشتگان ما نقل است که هر گلی یک بویی دارد. صندلی هم که سخت متالم شده بود گفت: هر وزیری هم یک بویی دارد.
ثبت ديدگاه