اضافه کار
۱۰:۲۶ ب٫ظ ۰۸-۰۵-۱۴۰۳
افتادهای این روزها خیلی به زحمت
تابیدهای از بس به دنیا با حرارت
دارد زمین میسوزد از گرما و هر روز
مریخ گویا میکند او را شماتت!
هستی تو سرگرم اضافه کار و از من
سوزاندهای با این اضافه کار صورت!
راضی به زحمت نیستم کمتر بکن کار
دیگر نکن ای نازنین با من لجاجت
ابری اگر آمد بگیرش توی آغوش
قدری بکن در پشت آن ابر استراحت
قدرت نمایی میکنی با آتش خود
بس کن دگر فهمیدهام داری تو قدرت
فکر من بیچاره باش از حال رفتم
رحمی بکن بر من دگر ای لامروت
من عاشق زیبایی و نور تو بودم
دارد مبدل میشود عشقم به نفرت
دعوایمان بالا گرفته کاش میشد
ابری کند مابین ما قدری وساطت!
ثبت ديدگاه