زمستان سخت اروپا
این شورش حق ماست، سهم ماست، مال ماست.
۱:۱۰ ب٫ظ ۰۲-۰۶-۱۴۰۱
پسرم؛ سلام. امروز پنجشنبه، ۲۵ آگوست ۲۰۲۲ است که این نامه را برای تو مینویسم.
همهچیز برای زمستان آماده بود. من، پیتر، آلفرد و همه و همه… کلی هم توپ و تانک و فشفشه… البته در فضای مجازی هم کلی آدم مجازی داشتیم که برایمان دو دست بههم چسبیده میفرستادند و یا یک بازوی گنده شده. اینها چندتا لایک داشت، ها؟!
این گاز در سرما حق ما بود، سهم ما بود، مال ما بود. نباید زمستان سردی را در دلِ کوههای آلپ میگذراندیم. آن هم در کشوری که خیلیها آرزو دارند یک سیرابی گوسفند پر پشم روی مرتعهای اینجا باشند تا یک مدیرعامل در کشورشان!
همهچیز برای زمستان آماده بود. بالاتر هم گفتم، ما و همهکس و همهچیز. اما لامصب اینقدر همین تابستان هم سرد بود که پسرم بدان پدرت برای حقش، سهمش و مالش “گاز” مردانه جنگید. البته کار به جنگ که نرسید، ولی اگر میرسید، ما برنده بودیم. سخن هیتلر درباره زمستانِ روسیه را شنیدهای؟ ما هم شنیده بودیم، گوش نکردیم! یادت باشد هیچوقت در سوییس، اصلا در هیچ ماهی از هیچ فصلی شورشمورش نکن. گاز نداریم که نداریم؛ یه نمه سوز میآید که با پتوی اضافه و هاااا درون دستهایت درست میشود. آرام باش و فقط هااااا کن.
پدر مرحوم و مهربانت الکساندر
ثبت ديدگاه