مشت و مال با موضوع روز دختر
بهترین یار پدر دختر اوست

خیر و خوشبختی‌تان آرزوی مادرهاست
حقتان در همه حال و همه جا بهترهاست
بهترین خاطره در ذهن پدر مادرها
نقش لبخند به لب‌های شما دخترهاست
محمود حسنی‌مقدس

ساکن مزرعه سبز خیابان منید
لوس و پر مشغله اما پل عرفان منید
زده‌ام سر به بیابان ز تقاضاهاتان
شور و شرّید ولی مایهٔ درمان منید
ابراهیم صفائی

بهترین یار پدر دختر اوست
گل ناز پدر است و خوشبوست
هر چه سرمایه پدر جمع کند
دختر خوش سخنش چون جاروست
علی یگانه

خودش را در دل بابا عسل کرد
مرا بوسید و هی من را بغل کرد
سه ساله دختر شیرین زبانی
باباجون چهل سالش رو خَل کلد
محمد صبوریان

یک روز قاقالی‌لی و یخمک بخرم
روز دگرش پسته و پشمک بخرم
حالا که شدم به لطف حق دختردار
هِی کار کنم کیف و عروسک بخرم
احد ارسالی

یک کمد روسری رنگارنگ
یک کشو گل‌سر شکیل و قشنگ
زندگی گل گلی شده با تو
کرده‌ای خانه را چو شهر فرنگ
فرشته پناهی

جیغ ممتد مشت و پنجولت به راه و بی‌حساب
همزمان چشم قشنگت کاسه خون غرق آب
کوهی از پشتی و بالش توی هال و دائما
خانه‌سازی‌های تو کرده مرا خانه خراب
طاهره ابراهیم‌نژاد

همیشه کم توقع هست دختر
دمادم یار بابا هست و شوهر
تقاضاهای او پایان ندارد
طلا و مانتو و عطر است و نوکر
علی یگانه

اگر دیدی تو روزی در خیابان
کلیپسی می‌رود مانند انسان
بدان در زیر آن یک دانه دختر
شده مخفی و خوشحال است و خندان
علی یگانه

 

با او شده غصه‌های من خیلی کم
پُر خنده شده چهره‌ی درهم برهم
حالا که شدم به لطف حق دختردار
من هم یکی از عروسکانش شده‌ام
احد ارسالی

ثبت ديدگاه