ذکر آنتونیو گوترش
تذکره گوتی

آن صابر اعظم، آن تاثیر حرفش کم، آن انسان بی‌غم، آن کمرش برای صهیون خم، آن هم‌وطن رونالدو، آن خورنده پلو، آن عاشق حفظ خونسردی و آرامش، رئیسنا آنتونیو گوترش از بی‌خیالان عالم بود.
پدرش که اصلا از نام‌های بلند خوشش نمی‌آمد اسم کوتاهی برای او برگزید: آنتونیو مانوئِل دی اُلیوِیرا گوترس.

گویند در کودکی هر وقت دعوایی در مکتب‌خانه حادث می‌شد، طرفین را با تکه‌کلام «ولِلش بچه‌ها!» به خویشتن‌داری دعوت می‌نمود که مبادا پای برادر‌بزرگتر‌ها و خانواده و فک و فامیل و ایضا کل قبیله به دعوا باز نشود.

در تاریخ آمده موقع خواستگاری آنتونیو مانوئِل دی اُلیوِیرا گوترس یا همان گوتی خودمان، وقتی بین پدرش و پدر عروس روی مقدار مهریه کتک‌کاری و پرتابیدن استکان و نعلبکی رخ داد، ایشان بدون ذکر مطلبی، خونسردی خود را حفظ کرده و با برداشتن خیار و شکلات، جلسه را ترک گفته.

گوتی که بعد از نخست‌وزیری پرتغال و کمیساری عالی پناهندگان به عنوان نهمین رئیس سازمان ملل متحد انتخاب شد از نوادر دوران بود و از ناصحان بلندپایه به آرامش. ایشان استاد فوت کردن بود. یعنی تنها کاری که می‌کرد تا آتش دعوا را خاموش کند فقط فوت بود؛ ولی نمی‌دانست که با فوت، آتش گر می‌گیرد و بزن‌بزن به بکش‌بکش تبدیل می‌شود.

نقل است که بعد از ریاست گوتی بر سازمان ملل متحد دیگر جنگی در جهان رخ نداد و خونی از دماغ کسی نیامد. اگر هم استثنائا آمد، گوتی سریع برای رفع آن وارد اتاق عمل شد تا دیسک‌کمر زبانش را جراحی کند تا شاید فرجی حاصل شود…

ثبت ديدگاه