هنـرِ برحق بودنِ همیشه (۱۱)
ترفندِ زمان اکنون در زیر فشار خصم!

قسمت قبل

برداشتی آزاد و نقیضه‌وار بر کتاب
«هنر همیشه برحق بودن آرتور شوپنهاور»

بیست و هفت. از ترفندهای زمانی استفاده‌ کن.

زمان، سه قسمت است: گذشته، حال و آینده (نه تو رو خدا!) گذشته‌ها گذشته (بازم نه تو رو خدا!) و قابلیت رجوع ندارد. استفاده از گذشته در بحث، یک شمشیر دولبه است.‌
یعنی گذشته‌تان، اعتبار دارد به‌شرطی که سند داشته باشید. کیفیت سند هم مهم نیست. البته مثالی‌ نزنید که مرغ پخته هم درون فر خنده‌اش بگیرد! طرفِ مقابلِ شما هم که چراغ جادو و ماشین زمان ندارد، برود گذشته و حرف‌های شما را بررسی کند. سندی مکتوب (عکس، فیلم یا پستی که از آن زمان دارید!).
حالا گذشته‌تان اعتبار ندارد، چون باز هم می‌خواهم بگویم گذشته‌ها گذشته؟! بله. یعنی طرفِ مقابلتان، حرف‌هایی که زدید را دایورت می‌کند به‌گوشه‌ای، به‌گونه‌ای که اصلاً وجود نداشته. سندتان ساختگی است یا هرچه که طرفِ مقابلتان می‌گوید. الان را بگویید که چندچندید!

آینده هم هنوز که به وقوع نپیوسته است. هرچه بگویید باد هواست. اگر طرفِ مقابلِ شما، آینده را از شما خرید و قبول کرد، تبریک صمیمانۀ ما را از ته قلب کوچکمان پذیرا باشید! فقط زمان حال می‌ماند. شما در زمان حال، در آن واحد شما فقط یک جایی. هرچه دارید را باید رو کنید.

*

بیست و هشت. زمانی که خصمت تو را در لحظۀ اکنون، زیر فشار قرار می‌دهد.

در اواخر بحث، شما را گوشۀ رینگ گیرتان می‌اندازند و می‌گویند که بگویید الآن چه‌کاره‌اید؟! الآن چه چیزی در چنته دارید؟ الآن رو کنید! الآااااان! اگر ریگی، پاره‌آجری، قلوه‌سنگی به کفش نداشته‌ باشید، هیچ‌طوری‌تان نمی‌شود. ولی اگر مطلب شما، نیاز به آماده‌سازی قبل از ارائه دارد، طرفِ مقابلتان می‌تواند به‌زیبایی شما را بکوبد. قبل از ارائه، چگونه باید آماده‌سازی کنید؟ بستگی دارد که چیست… مثلاً باید فلان مدرک را کپی‌ می‌گرفتید و یا فلان پست را از آرشیو درمی‌آوردید. همین نشان می‌دهد که سندی بوده، حرف شما باد هوا نیست که فوت شود.

اما آمدیم و سند نداشتید. مثلاً همان پست لامصب، در آرشیو بود و دسترسی هم نداشتید که آن را بازیابی کنید و… طرفِ مقابلِ شما هم جفت پاهایش را عین چی کرده بود درون یک کفش که بدوبدو رو کن. بدو! این‌جا تنها و تنها کاری که از دست‌تان بر‌می‌آید این است که الکی دست‌وپا نزنید. هرچه ماجرا را هم بزنید، طرف کنتورش را درمی‌آورد تا امتیاز‌هایی را بشمارد که از اضطراب شما گرفته است! به‌سادگی و خونسردی، بی‌درنگ مثلاً بگویید: «الآن نیست و پس این دیگه جزئی از اسناد بحث ما نیست. من باید مقدماتش رو آماده می‌کردم و نکردم، بگذریم.» سریعاً هم وارد بحث دیگری می‌شوید.

حالا آمدیم و طرفِ مقابلِ شما در چنین مخمصه‌ای گیر افتاد. هرگز نباید اجازه بدهید چنین پتک سنگینی را از سرش بردارد. شما هم باید این پتک را مدام در ملاج نازنینش بکوبید. مثلاً بگویید: «حرفش‌و زدید دیگه؛ زمانی که حرفش‌و می‌زنید، روش صحبت‌ کنید! بعدنی وجود نداره، ممکنه هزار اتفاق بیفته بعداً! الآن که شما حرف زدید، ثابت کنید.»
این‌جا شما با این‌همه پی‌گیری سرسام‌آور، حرص طرف را درآورید و امتیازاتِ لازم را برای پیروزی درون جیبتان بگذارید.

*

بیست و نه. از کمبود و یا نبودِ اطلاعات خصمت در لحظۀ حال استفاده کن.

در لحظۀ اکنون که طرفِ مقابلتان تمام فکر و ذکرش شمایید، دسترسی کمتری به اطلاعات دارد. شما می‌توانید از هر خبری موثق و یا غیرموثق، برای پیروزی بر طرفِ مقابلتان استفاده کنید. (حالا الآن دسترسی به اینترنت در هر کنجی هست. زمان شوپنهاور این‌ها خب امکانات نبوده!) مثلاً قیمت لحظه‌ای ارز دیجیتال یا دلار، تودیع و عزل مدیران و… می‌تواند ابزار مناسب شما برای له کردن طرف باشد.

(قطعاً ادامه دارد…)

ثبت ديدگاه