وقتی نمازم را با توجه میخوانم
توجه بفرمایید

راه راه: واعظِ مسجد قبل از نماز درباره‌ی توجه در نماز صحبت کرد. وقت نماز شد. مکبر تکبیر می‌گوید و نمازگزاران به امام جماعت اقتدا می‌کنند. من نیز متاثر از حرف‌های واعظ به نماز می‌ایستم.

امام جماعت در حال خواندن سوره‌ی حمد است. نفر روبروییم پیراهنش به شلوارش می‌آید. سرِ آستینش نخ‌نما شده است. یاد پیراهن پسرم افتادم؛ باید برایش لباس نو بخرم. با مدل موهایش حال نکردم. دور سرش را باید کوتاهتر میکرد. فرق سرش بزرگ بود. به رکوع که رفتیم دیدم جوراب‌های نفر سمت راستم آبی رنگ است. یادم افتاد که امروز بازی استقلال است. به ساعتم نگاه کردم بازی شروع شده است.

به سجده رفتیم. دوتا مورچه در حال حمل کردن دانه ای بودند. یکی از آنها شاخک های بلندتری داشت و دیگری پای سومش از پای ششمش یک هزارم میلیمتر بزرگتر بود.

خواستم با دقت بیشتری به بررسی آنها بپردازم که ناگهان مکبر گفت: السلام علیکم و رحمت ا… و برکاته

 

✅ منتشر شده در نشریه شبستان

ثبت ديدگاه