یک برگ سوم اسفندی از تقویم
حالا من برای کودتا چی بپوشم؟

قهوه را نوشیدید قبله‌ عالم؟ خب قربانتان گردم حالا آن نعلبکی را روی فنجان بگذارید و فنجان را از سمت قلب همایونی کله‌پا کنید.

به به! مرحبا چقدر خوب کله‌پا می‌کنید. به گمانم که قجر بعد از حضرتتان پادشاه به خود نبیند. حالا انگشت همایونی را بزنید ته فنجان و بدهید به این چاکرتان ببیند فال حضرتتان را.

زارت! قربانتان گردم این‌جوری که شما ته قهوه را بالا آوردید که نصف فال الان در حلق همایونی نقش بسته…

اوه اوه چه قمر در عقربی‌ست. سیُّم اسفند است فردا؟ خودش است، فردا را هیچ کاری نکنید قربانتان گردم شگون ندارد. اتفاق خاصی نیست، فقط قرار است در مملکت کودتا کنند، می‌آیند تهران را تصرف کنند. خبری هم نیست قرار است فصل جدیدی در تاریخ ایران رقم بخورد و از این حرف‌ها. ته فنجان‌تان پالون افتاده، یارو قبلا سر و کارش با اصطبل و خر و استر جماعت بوده، اعصاب معصاب ندارد. قبله عالم خودشان را قاطی دعوا نکنند، شُل کنید بگذارید بیاید کودتایش را بکند بشورد ببردتان.

بله؟! نه جان شما راه ندارد. ببینید دُم به چه کلفتی وسط فنجانتان افتاده، یعنی دولت بریتانیا پشت قضیه است و بریتانیا هم که می‌دانید سر تصویب نشدن قرارداد ۱۹۱۹ بد رقم شاکی شده که چرا جلوی مهمان، بی‌نزاکتی کردید و در مجلس‌تان تصویب نکردید که مالیه و قشون ایران زیر نظر معلمین و فرماندهان انگلیسی قرار گیرد. و ناراضی‌اند که چرا مردم ایران دو دستی مال دنیا را چسبیده‌اند و برای یک تضمین بلند مدت بر سر نفت ایران متصل دولت بریتانیا را دل‌آشوبه می‌کنند.

اوه چقدر پخشی دارد قهوه‌ها کف فنجان‌تان! نشان می‌دهد که کلی آدم کوتاه و بلند برای کودتای فردا زحمت کشیده‌اند. سِرجان ملکم، سِرگور اوزلی ، سِرجان مک‌نیل و کلی سِرِ دیگر مدت‌ها در ارتباط با کمپانی هند شرقی، در پوشش قراردادها، گونی‌گونی اطلاعات دسته اول از وضعیت نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مملکت تهیه کرده‌اند و با بیل ریخته‌اند توی دست و بال دولت بریتانیا برای چنین روزی.

سیخ کبابی چه می‌گوید ته فنجان؟ انگار خاندان یهودی ساسون از طریق رئیس بانک شاهنشاهی برای کودتای فردا یک وام اساسی به رضا پالانی داده‌اند و ناهار و شام کودتاچیان را هم حساب کرده‌اند. خوبیت ندارد تسلیم نشوید قربان، اسراف می‌شود این پول‌های زبان‌بسته.

آن گوشه فنجان هم آفتابه می‌بینم. پس خیالتان راحت قربان. این شاه بعدی از آنهاست که تاریخ روحشان را زیاد مورد عنایت قرار خواهد داد.

قاجار؟ بله دیگر قربان تمام می‌شود. شما آخری‌شان بودید تمام شدید رفت.

بعدش؟

چه می‌دانم قربانتان گردم. بس است دیگر، چقدر سوال کردید. قبله عالم که اینقدر حرف نمی‌زند. سنگین رنگین باشید این دم آخری. الان دیگر فقط حاضرم یک سوال‌تان را جواب دهم، آن هم اینکه«حالا من برای کودتا چه بپوشم؟»

يك ديدگاه

  1. خالد ۱۴۰۳-۰۲-۰۸ در ۶:۲۰ ب٫ظ- پاسخ دادن

    رائع

ثبت ديدگاه