نگاهی به برنامههای طنز نوروزی تلویزیون / 5
خندوانه تم دار/ خنداندن به زور دکور!
۳:۲۹ ب٫ظ ۰۱-۰۲-۱۴۰۰
بعد از اینکه علیرغم همه شعارهای وطندوستی و مردمداری، رامبد جوان و نگار جواهریان برای به دنیا آوردن فرزندشان به کانادا رفتند و با توجه به همه حواشی و بازخوردهای منفی ایجادشده آن، کمتر کسی انتظار داشت که صدا و سیما اجازه حضور مجدد به او بدهد. از طرفی «جوان» نیز خود را برای تهیه و ساخت سری سوم خندانندهشو در بستر فضای مجازی آماده میکرد و ظاهراً خودش هم چنین توقعی از صداوسیما نداشت. اما به هرحال سری هفتم خندوانه از روزهای پایانی اسفند ۱۳۹۹ در صفحه تلویزیون ظاهر شد. البته صحبت درباره این بیتوجهی مسئولین سازمان نسبت به استعدادهای جدید و برنامهسازانی که با کیفیت بسیار بالاتر و قدرت جذب مخاطب بیشتر، درعین تولید محتوای فاخر فعالیت میکنند، نیازمند فرصت دیگری است. در این نوشته تنها نگاه کوتاهی خواهیم داشت به سری هفتم خندوانه که اصطلاحاً «تمدار» ساخته شده و از شبکه نسیم پخش شد.
کاغذش را بیشتر کن!
قدیمترها که ساندویچ را در کاغذ میپیچیدند و دست خلق الله میدادند، یکی از این همشهریهای ما به ساندویچ فروش گفته بود: ساندویچت خیلی خوب بود، فقط کاغذش را کمی بیشتر کن! یکی از نقاط قوت خندوانه، توجه نویسندگان و کارگردان به استقبال مخاطب از بخشهای مختلف برنامه است تا آن را در سری بعد زیاد کنند. بخشهایی مثل «جناب خان»، «تماس تلفنی خانم جندقی» یا برخی بازیهای نیما شعبان نژاد(بایرام و…) که در دورههای قبل برنامه مورد استقبال مخاطب قرار گرفتهاند، در این سری نیز حفظ شده و اغلب زمان بیشتری به آنها اختصاص داده شده است. برای مثال تقریباً یک قسمت کامل دیالوگ مجری و جناب خان است. البته دلیل این توجه به تعداد مخاطب، ارتباط ریزی هم با تبلیغات نهان و آشکار پول دهندگان(حامیان) برنامه دارد.
دست پیش بگیر!
مجری – کارگردان خندوانه در ابتدای آن با لباس معمولی و بدون گریم، جلوی دوربین حاضر شده و اعلام میکند که شما شاهد یک «تمرین» و «تجربه جدید» هستید که برای «اولین بار» در ایران اتفاق افتاده و ما نمیدانیم که چطور از آب درخواهد آمد(یا درآمده است) لذا کمی پیچیده است و شما نگاه کنید و بخندید و نظرات احتمالیتان را به ما منعکس کنید.
اول اینکه «تمدار» بودن برنامه به معنای ربط همه آیتمها، سخنان مجری و گرافیک و… برنامه به یک موضوع، قبلاً هم در تلویزیون و هم در شبکه خانگی بوده است و «برای اولین بار» نیست. برنامههایی که اتفاقاً هنوز هم محبوب هستند و درصورت پخش مجدد، مخاطبان بسیاری دارند. ساعت خوش(۱۳۷۴)، سیب خنده (۱۳۷۶)، حرف تو حرف(۱۳۷۸)، خنده بازار(۱۳۹۰)، شوخی کردم(۱۳۹۲)، عطسه (۱۳۹۴) و… را می توان از همین گروه «برنامههای آیتمی تم دار» دانست. با این حساب شاید جملات رامبد جوان را بتوان دست پیش گرفتن دانست تا پیش پیش، برای عدم استقبال مخاطب و بیمزه بودن برنامهاش، دلیلی تراشیده باشد.
نویسنده را بکش!
ضعف نوشتاری سری هفتم خندوانه، بیش از هرچیز دیگر، توی ذوق میزند. گذشته از برخی استندآپها که احتمالاً متن آنها توسط خودِ استندآپکمدین، نوشته شده بود، دیالوگها و متون بیمزه و اغلب طولانی، خیلی زود، دست بیننده را برای تغییر کانال، به سمت کنترل تلویزیون میبرد. حتی برخی از انیمیشنها و فیلمها و نمایشهای میان برنامه، نه تنها اصلاً ربطی به موضوع (تِم) برنامه نداشت بلکه خندهدار هم نبود.
شاید همین ضعف شدید و غلیظ موجب شد تا رامبد با دست انداختن به لباسها، گریمها و نماهای نوستالژیک از طرفی و دکورهای عجق وجق و پرخرج از طرف دیگر تلاش کند تا به زور هم که شده بیننده خندوانه را بخنداند یا حداقل یک لبخند گوشه لبانش بنشاند. حتی اگر این لبخند مربوط به خاطرهای دور باشد و نه حاصل ایدهپردازی و تلاش کادر برنامهساز!
یک پیشنهاد!
پیشنهاد نگارنده به سازمان صداوسیما که قرار بود دانشگاه عمومی بزرگی برای همه مردم باشد این است که به جای چنین حاتم بخشیهای کلان از جیب مردم و «یتشبث بکل» سلبریتی برای پرکردن آنتن کمی هم به برنامهسازان اغلب جوان، ایده دار و خوش ذوق و صدالبته کم توقع توجه کند. مطمئنیم امثال رامبد جوان میتوانند هزینههای چهرهسازی از خودشان را از جاهای دیگری تامین کنند.
«یتشبث بکل» یعنی چی؟ ?
خسته نباشید آقای توفیق فر
البته تا حدودی با مطلبتون مخالفم. به نظرم بعضی قسمتهای خندوانه تم دار خوب از آب در اومده بود. مثلا تم دهه شصتش واقعا خوب و خنده دار بود و از تمام بخشهای برنامه برای این تم استفادهی خوبی شده بود.
یا حتی تم سامورایی هم شوخیهای بانمکی داشت.
اما باقی تم ها فقط در حد ایده باقی موند و نقد شما کاملا درست هست.