نقیضهجات با موضوع روز پزشک
خندقِ بلا
۱۰:۰۷ ق٫ظ ۰۶-۰۶-۱۴۰۴
طبیب من گلست و گل مرا جز مِیْ نفرماید
و پیشاپیش حقالزحمهاش را طی نفرماید
فرخی سیسنانی و آمنه آلاسحاق
نباشد چو تو گرد گیتی طبیب
اگر بیمهام را نمایی قبول
عیوقی و آمنه آلاسحاق
رفتم به طبیب و گفتم از درد نهان
گفتا که به خندقِ بلا کم بچپان
ابوسعید ابوالخیر و آمنه آلاسحاق
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
صبح امروز خودش از غم بی برقی مُرد!
البرز بهرامی و حافظ
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز! به قطعی دو سه ساعت مانده!
البرز بهرامی و حافظ
جهان به کام من اکنون شود که دور زمان
به کارمند اداری اضافه کار نداد
البرز بهرامی و حافظ
دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید که برق رفته، فرهاد گشته خاموش
حزین لاهیجی و علی یگانه
ز ساقی کمان ابرو شنیدم
که رازی از عرق الکل درآورد
صبوریان و حافظ
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
تا میروم مدام بنالی که برق! برق!
صبوریان و شهریار
از آن پس برآمد ز ایران خروش
که هنگام جنگ است، پس شاه کوش؟؟!!
فردوسی و آمنه آلاسحاق
پدید آمد از هر سویی جنگ و جوش
رضاخان به دنبالِ سوراخ موش
فردوسی و آمنه آلاسحاق
ثبت ديدگاه