درد داری

تو افتادی ز بالا درد داری 

شنیدم تا نوک پا درد داری

 نگو آخ اینقدَر، پشت سر هم

 دقیقاً در کجاها درد داری؟

 فلسطین شد قوی، ای آنخْ ماهو

 جوان شد چون زلیخا درد داری؟

 شنا‌کردن شده ممنوع دیگر 

میان آب دریا درد داری

 توی کشتی تو قلیان کشیدند

 تو از تفریح آنها درد داری 

کلیپی دیدی از شلوار خطی

 و از دنیای خط‌ها درد داری

 از اینکه مرکاوایت توی حلقت 

فرو رفته ز پهنا درد داری

 بنا بوده شوی موی دماغش

 دماغت سوخت آنجا درد داری

 تو اند سرعت قتلی ولی از 

سریع ملک صنعا درد داری 

به پایت چکمه و او پابرهنه

 از آن دمپایی، آیا درد داری؟

 دلیل سوزشت هم بوده فلفل 

چه‌کس گفته ز تیپا درد داری؟

 از آن ضربه گذشته چندوقتی

ببین! حالا حالاها درد داری!

ثبت ديدگاه