در جستجوی کار

چندیست که با استرس دنبال کارم
بیکارم و از این جهت رفته قرارم

باید روم فوری سر کاری وگرنه
نه گویدم جای بله زیبا نگارم

آورده شرط شغل خوب و پر درآمد
ضمن شروط دخترش بابای یارم

هر روز توی سایت‌های کاریابی
مثل عقابی تیز دنبال شکارم

از بس که گشتم روزها را در پی کار
شب‌ها ز غصه هر نفس جان می‌سپارم

هر شب مرا رویا به سویی می‌کشاند
گاهی فقیر و گاه خیلی مایه‌دارم

یک شب میان خواب دیدم شغل دارم
در یک یگان رزم ارتش استوارم

توی سکانس بعدیش دیدم که ارتش
داده به من ترفیع و بنده تیمسارم

دیدم شبی دیگر که هستم یک مدیر و
بودند کل کارمندان جان نثارم

یک شب معلم بودم و از روی یک لیست
دیدم که دارم بچه‌ها را می‌شمارم

دیگر شبی دیدم که با یک کت زیبا
یک دیپلمات کهنه کار و با وقارم

هرچند بنده همچنان بیکارم اما
در خواب خوش گویا هزاران کار دارم

از خواب بیدارم نکن ای دوست شاید
در خواب باشد لحظه‌ی وصل نگارم

ثبت ديدگاه




عنوان