جلسه تحلیل استراتژیک بحران آب
دزدی آب از کویر کارون!
۱۲:۱۳ ب٫ظ ۰۹-۰۶-۱۳۹۷
راه راه: گفتم: ما دو تا داریم کجا میریم؟!
گفت: یه کلکسیون دارم؛ عصاره تمام اپوزیسیونهای داخل و خارج، یکجا توش جمع هستند. داریم میریم نشونت بدم.
گفتم: کجا؟
گفت: یه مهمونی خانوادگی.
نگفتم: من چه ربطی به مهمونی خانواده شما دارم؟
طبعاً او هم چیزی نگفت!
اواسط مهمانی، سقلمهای به پهلویم زد که: حواست جمع باشه. برنامه داره شروع میشه!
موبایلش را در دست گرفت و گفت:
اینجا نوشته: «انتقال آب کارون به کویت و عراق…»
قبل از این که فرصت کنم با تعجب به او نگاه کنم، اظهار نظرها شروع شد:
– بیا! نگفته بودم اینا دارن آب رو میدزدند؟!
– دقیقاً مشخص بود این کم آبی هم کار خودشونه…
– آب کارون؟ پارسال مگه صادرش نکردند؛ تموم شد؟!
– نه، پارسال نبود. سه سال پیش بود. کامل صادر کردند. بستر کارون خشک شد. شخم زدند. هندوانه کاشتند.
– اونم که میگن آب نبوده؛ همه هندوانهها خشک شدند. خلاصه بستر کارون، بعد از قطب جنوب و قطب شمال و صحرای آفریقا، الآن شده چهارمین منطقه بیابانی جهان.
(گویا میزان کشیدگی لبخندم از حد مجاز خارج شده بود! انگشت شست و سبابهاش را گذاشت دو طرف لبهایش و کشید به سمت وسط. یعنی: یه کم جمع و جورش کن!)
بعد، صدایش را کمی بلند کرد که به جمع برسد: «حالا بذارید بقیه خبر رو هم بخونم…»
که البته نگذاشتند! نطق ملت تازه باز شده بود و به این راحتی، بسته نمیشد:
– داداش بقیهشم معلومه دیگه. برداشتند آب ملت رو بالا کشیدند؛ یه لیوان آبم روش!
– اختلاس که شاخ و دم نداره…
– از قدیم گفتند: «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است».
– همین دیروز توی خبرها دیدم سه نفر کنار کارون از تشنگی جون دادند!
– تازه، کجای کاری؟! میگن همین آبها رو میبرند اونور آب، میریزند توی بطری؛ به خودمون خداتومن میفروشند!
– داداش آدرس این خبر رو برام بفرست. میخوام بذارمش توی اینستا.
دوباره صدایش را بالا برد و گفت: نمیذارید که! این جا نوشته: «انتقال آب کارون به کویت و عراق شایعه است»!
یکی از حاضران، بدون مکث گفت: شایعهها هم کار خودشونه!
ثبت ديدگاه