ضمایم جدید پرونده قتل میترا
دل به قرائن بده برادر!

نجفی

راه راه:

آقای علیزاده طباطبایی چون خیلی وقت است وکیل خانواده هاشمی هستند، کم کم شباهت های زیادی هم به این خانواده محترم پیدا کرده اند. یکیش اینکه آدم همیشه احساس می کند یک چیزی بهشان بدهکار است!
مثلا یک نفر آمده گفته: «بنده زنم را کشته ام.» خب در حالت عادی آدم باید اینجا اظهار تاسف کند و نچ نچ و فاتحه ای، چیزی … خیلی هم که طرفدار باشد باید بگوید: «حالا عیبی نداره، ان شاء الله زن بعدیت عمرش به دنیا باشه» یا «این که پرستو بود، دفعه بعد طاووس بگیر!»

ولی ایشان در تبیین این قتل یک چیزهایی گفته که آدم را از حس بدهکاری دست به جیب می کند. لازم است ما جمله جمله شرح و توضیح بدهیم و قدری از بدهکاری مان را بهشان ادا کنیم.
مثلا گفته اند: «از آقای نجفی یک آدم مشکل‌دار اخلاقی به نمایش گذاشته شد، در صورتیکه ایشان ۲۸ سالش بود و رییس دانشگاه صنعتی شریف بود و هیچ خطای اخلاقی نداشت؛ ۳۰ سالش بود که وزیر علوم بود، ۳۵ سالش بود که وزیر آموزش و پرورش بود، در زندگی نجفی شما یک نقطه‌ی تاریک نمی‌بینید، آن‌وقت یک مساله‌ای که کاملا شخصی بوده است اینگونه مورد بهره‌برداری سیاسی قرار بگیرد انصاف نیست!»
این توضیحات نشان می دهد وقتی آدم هی رییس و وزیر باشد خب طبیعتا وقت ندارد که مشکل اخلاقی پیدا کند. تازه این مسئله قتل یک چیز شخصی هم بوده. یعنی آقا کسی را که زن خودش بوده کشته. نرفته که زن دیگران را بکشد. خداییش قضیه در حد نقطه تاریک هست؟
یا گفته اند: «به آقای نجفی گفتم که من دلایل و قرائنی دارم که شما مرتکب قتل نشده‌اید، مواردش را هم به ایشان گفتم. گفتند «نه؛ من خودم کشتم» گفتم «آقای نجفی! آخر این‌قدر خونسرد! … معلوم است شما نکشتید» ایشان قبول نمی‌کرد».»
همانطور که می بینید متاسفانه آقای نجفی از فرط بی مشکل بودن در دوران مسئولیت، داشته برای خودش مسئله می تراشیده. یکی نبوده بگوید خب برادر من! وقتی آقای علیزاده به زبان خوش دارد قرائن می آورد، شما هم دل به کار بده دیگر. چرا کلانتری و علیزاده و ملت را معطل و منتر خودتان می کنید؟ این خونسردی را هم می‌گذاشتید وسط دعوا که کار به اینجا نکشد! الان برای چی اینجور خونسرد هستید؟ آخر داد و فریادی، چیزی …
یکی دیگر از اقدامات آقای علیزاده این بوده: «اعتراضات به موقع من و فضای مجازی، تمام تلاش‌های نمایش تلویزیونی را خنثی کرد و فضای عمومی همه از نجفی دفاع کردند.»
البته ایشان شکسته نفسی می کنند؛ نه تنها در فضای عمومی بلکه در فضای خصوصی هم سیل دست مریزاد و باریکلا بود که نثار آقای نجفی می شد! یکیش همین همسایه خودمان که زنش مهریه را گذاشته اجرا. هر وقت تلویزیون آقای نجفی را نشان می داد صدایش تا حیاط ما می آمد.
فرمایشات ایشان را با ذکر این شاه بیت پایان می بریم: «شخصی به نام «رکنی» از قم با من تماس گرفت. مدعی بود میترا از چند ماه قبل، هر پانزده روز یک‌بار موادی را از او می‌گرفته که این مواد نوعی روانگردان است و هرکس مصرف کند روی اراده‌اش تاثیر دارد … از بازپرس خواستیم مواد را آزمایش کنند و از آقای نجفی هم در مورد این مواد و آثار آن آزمایش بعمل آید؛ قبول نکردند.»
اصلا از همین جا معلوم می شود خود مرحومه مواد روانگردان سفارش داده‌اند و ریخته‌اند توی چایی آقای نجفی که ایشان اراده‌اش را از دست بدهد و مرتکب قتل بشود! (قرائن بالا هنوز سر جایش است ها! ولی دلیل نمی شود که این نظریه را ول کنیم!) بله … اگر بنده دستم به این رکنی مواد پخش کن و روانگردانش برسد جفتشان را با منگنه ضمیمه پرونده می‌کنم و می‌دهم دست آقای علیزاده. اگر مرحومه تبدیل به محکومه نشد هرچی خواستید به من بگویید.
در پایان ابراز امیدواری می‌کنیم که با این اقدام چوب‌خط طلب آقای علیزاده از ما، مرحومه استاد، نیروی انتظامی، صدا و سیما و سایر اقشار جامعه صاف شده و بتوانیم توی روی ایشان نگاه کنیم.

ثبت ديدگاه




عنوان