گزیده ای از کاریکلماتورهای نویسندگان راه راه
راننده دستش به دهانش نمی رسید، سکه گران شد!
۵:۲۹ ب٫ظ ۱۱-۰۶-۱۳۹۵
۱_شیر کم چربی لاغر می شه!
۲_ثانیه ها دقیقه را دور میزنن.
۳_ماهی ها رو آب همدیگر را میزنن.
۴_راننده مترو با تاکسی میره محل کارش!
۵_دستش به دهانش نمی رسید گردنش را کج کرد!
۶_از دست قصاب جگر گوسفند کبابه.
۷_برای این که آب خوش از گلوی ماهی پایین نرود آب را گِلی کرد.
۸_سکه گران شد و بازارم سکه شد.
۹_کاخ آنقدر بزرگ بود که نماز قصر خواندم!
۱۰_سیگار کشیدم و عینکم دودی شد!
۱۱_مادرم کم خواب بود ولی لالایی خوب بلد بود.
۱۲_زندگی روحانی مجردیه.
۱۳_آنقدر غرق در افکارم بودم که نزدیک بود طعمه کوسه شوم!
۱۴_تیزبینی پشه کوره, ریز ترین رگ ها را هم تشخیص می ده.
۱۵_از سردی بر خوردش سوختم.
۱۶_دلم را صاف کردم ولی صافی سوراخ بود.
۱۷_ پخش زنده ی گوسفند در سراسر کشور.
۱۸_چراغ راهنمایی با دیدن پیرمرد عابر از خجالت سرخ شد.
۱۹_ انسان شیشه ای شفاف نیست، متوهم است.
۲۰_از خستگی خوابم برد، دو_سه عادلانه است.
۲۱_کوله بار عشقم بد دست است، زمین می ماند.
…
ثبت ديدگاه