معرفی کتاب فرار از زنجان
راههای فرار
۰:۲۷ ق٫ظ ۲۶-۱۲-۱۴۰۱
کتاب فرار از زنجان
نویسنده: فرارالدین غیرهمایونی
تعداد صفحات: ۶۷۸۶
قطع: یه جوری هست که داخل جعبه پلیاستیشن جا میشه، البته اگر همسرتان اهل pes است، داخل جعبه ابزار نگهداری کنید.
کتاب «فرار از زنجان»، کتابی سریعخوان و کاربردی است که با وجود تعداد صفحات زیاد، طرفداران بسیار زیادی بین مردان، پسران و دختران مجرد پیدا کرده است.
ترتیب فصلهای این کتاب بهصورتیست که خواننده مرحله به مرحله و فصل به فصل پیش میرود و اگر در یک مرحله موفق شد، میتواند ادامه آن را به سال دیگر موکول کند.
نویسنده در این کتاب میکوشد، اصول اساسی فرار کردن از زن خانه را در ایام بلاخیز خانهتکانی که شامل روشهای نرم و بی سرو صدا، سخت و پر سروصدا، گفتوگو محور، ستیزجویانه و یا مطیعانه میباشد، آموزش دهد.
فرارالدین در فصل اول کتاب با عنوان: «فرار رو به جلو» روشی را برای پیشگری از رخ دادن بلای خانهتکانی آموزش میدهد که شامل حملههای جوانمردانه و ناجوانمردانه به اساس مساله خانهتکانی و ذکر عوارض ناشی از آن، مِنجمله خستگی کت و کول، کمر درد از ناحیه مچ پا، آرتروز از نواحی مختلف غضروفی و گوشتی، دست زدن به چیزهای چندش، نرم، فاسدِ بدبو، احتمال گاز گرفتگی و حتی خورده شدن توسط سوسک و موش و چسبیدن تار عنکبوت به نای و نایژه و … است.
البته خواننده نباید نگران عدم موفقیت در این فصل باشد، چون در فصول بعدی نویسنده بدون هیچ واهمهای از همسر خویش راههای فرار از خانهتکانی که شامل انواع تمارضهای روحی، روانی، عضلانی و استخوانی، انواع کارهای رسماً تخیلی و اسماً خیلی ضروری مانند تصادف همکار، مرگ مادر رئیس، نجات مرد بارداری که داخل آتش گیر کرده و …. را که به این خاطر ۱۲ شب به بعد به منزل میرسد و همچنین راههای قایم شدن در گوشه تمیزتر خانه را با جزئیات بیان میکند.
اگر باز توفیقی در فرار نداشت همچنان نگرانی به دل راه ندهد چون نویسنده در فصول بعدی راههای تعامل و کنار آمدن با خانه تکانی را آموزش میدهد.
آقای غیرهمایونی در یکی از فصول با عنوان «فرار در جا» طریقه صحیح سفت و محکم ایستادن در جای خود و تکان نخوردن تا جایی که تصور شود جزو الیاف فرش هست را بهصورت کاملا کاربردی بیان میکند. در فصلی دیگر با عنوان «خانهتکانی راه فرار از خانهتکانی» به تشریح روشهای خرابکارانه در حین خانهتکانی مانند: شستن پنجرهها با تی نخی گل آلود، شکستن گلدان جهاز که یادگار مادربزرگ پدری مادرزن هست و … میپردازد
اگر خواننده کتاب در این مورد هم موفق نشد جای بسی تاسف دارد؛ اما امیدها همچنان زنده است، چون فرارالدین آخرین برگ خود را در فصل آخر تحت عنوان «خانه تکانی در سایه روابط» رونمایی میکند. او در این فصل به تفصیل در مورد روابط سالم و ناسالمی که منجر به فرار از خانه تکانی میشود سخن به میان میآورد.
به عنوان مثال در جایی مینویسد: «روابط حسنه با مادرزن همیشه راه فرار مناسبی برای کاهش حجم و کاهش درد خانه تکانی است. البته فرار از خانهتکانی خانه خود مادرزن جزو امور بسیار بسیار مشقتبار است که خانهتکانی کردن راحتتر از آن است. پس انشالله به همراه سایر باجناقها از پس کار برخواهید آمد.»
یا در جایی دیگر مینویسد: «اگر خواننده مرد مجرد باشد و دختر همسایه دم بخت هم داشته باشد، زنها و دخترهای همسایه با حضور به موقع در ایام خانه تکانی جهت خودنمایی و دخترنمایی به مادر خانه در فرار کردن از خانهتکانی مثمر ثمر واقع میشوند. البته این امر هم شرایطی مانند خوشتیپ بودن، قدبلند بودن، خوش صدا بودن، گیتار داشتن، پولدار بودن، شاسیبلند داشتن و تحصیلات عالی، شغل متعالی، کت پرتقالی داشتن و … دارد که احتمالا در وجود خواننده این کتاب هیچ کدام از آنها وجود ندارد، پس توصیه میشود از این بخش عبور کند که به دردش نخواهد خورد.»
در پاراگراف آخر نکته بسیار ظریف و دقیقی وجود دارد که نوشته شده است: اگر تا اینجا رسیدی یعنی موفق نشدی، پس خاک رس بلاد کفر بر سرت. بهتر است به جای این کتاب، کتاب «در زندان زنجان چه کنیم که خوش بگذرد» را بخوانی.
در پشت جلد این کتاب نوشته شده است: «حالا درست است ما این کتاب را نوشتیم؛ ولی شما هم نباید فکر کنید اگر از دستتان در رفت و در خانهتکانی کمکی به همسرتان کردید عقدتان باطل میشود.»
با وجود تقاضای زیاد برای این کتاب، متاسفانه به دلیل مافیای قدرتمند «زنان خانه تکان»، این کتاب تجدید چاپ نشد و نسخه اولیه آن بین نیازمندانِ فرار، دست به دست میشود. بعد از این کتاب، نویسنده در مدت کوتاهی کتاب دیگری با نام «تاجایی که دستانم توان سابیدن داشت» را روانه بازار کرد.
به به واقعا بی نظیر بود چقدررر خندیدمم