ای خانم نازنین دلبند
سرسبزی خانه‌ای خردمند

وقتی برسم خانه برایم
بگشا بغل و بریز لبخند

تا دفع شر از من بنمایی
کن دود برایم دو پر اسپند

من هم بکنم خانه تکانی
جان ننه‌ام از سی اسفند

گیرم شب عید ماهی‌ات را
بی‌واسطه با فنون ترفند

از فیش حقوق و حق همسر
مانده است برای خرجت آکبند

دست تو طلا، مرض نبینی
هدیه بدهد تو را خداوند

من هم بخرم برای دستت
ضد عرق و برند مچ بند

هر وعده بده کباب چنجه
شاید شوم از دست تو خرسند

روز زن و مرد را تو اکنون
از بابت هدیه‌ کن برآیند

جوراب همیشگی کجا و….
ول کن ندهم دگر تو را پند

گاهی که زنم به جان تو نیش
زنبور منم تو شهدی و قند

هستی تو به هر جهت مجهز
با تابه و غیر آن پدافند

پژواک صدای من تویی تو تو تو….
من پشت توام چو کوه الوند