شرحی بر مکتب بالشیسم (1)
سلطان بالش
۱۱:۳۰ ق٫ظ ۱۱-۰۵-۱۳۹۸
راه راه: بر همگان پر واضح است که یکی از اختراعات مهم بشریت حتی مهم تر از چرخ، اختراع بالش بوده است.
این وسیله بسیار پر کاربرد در طول تاریخ ویژگی ها و کاربرد های مهمی برای انسان ها داشته است. تا جاییکه اگر این عنصر مهم و حیاتی را از جوامع دور کنیم، آدم ها ناچارا به کارهای خسته کننده و بی فایده مانند کتاب خواندن و کار کردن و آشغال دم در گذاشتن و نان خریدن و غذا درست کردن و راه رفتن و صحبت کردن و … مشغول می شدند.
با این مقدمه به بررسی یکی از مکاتب نوین و ایده آل جهان می پردازیم:
این مکتب بالشیسم نام دارد و توسط شخصی به نام رابرت، فرزند کامبیز تریاکی، پایه گذاری شد.
در بخش نخست کتاب «تاریخ بی بخار» پیرامون زندگینامه رابرت نوشته شده است:
رابرت دوران دبستان را با معدل ۲۵/. تمام به اتمام رساند که دلیل آن عدم ثبت صفر در سیستم نمرات عنوان شده بود. پدر و مادرش که از او قطع امید کرده بودند، پس از دبستان او را طرد کردند. مادر وی در گفتگویی اظهار داشت: ذلیل مرده زندگیش شده بود خواب. خرس قطبی اینقدر نمی خوابید که این جیز جیگر گرفته می کپید. غذا خوردنشم با بالش بود. حتی تو دستشویی هم با یه بالش می رفت. به درد لای جرز دیوارم نمی خورد گور به گوری. من بیچاره نه ماه زحمت کشیدم آخرشم این شیربرنج نصیبم شد…
رابرت پس از اخراج از مدرسه و خانه، با صلابت و قدرت دست از بالش نکشید و در پارک محل مشغول تنظیم ایدئولوژی بالشیسم شد و پس از یک ماه توانست یک صفحه بنویسد. سرانجام در همان پارک در حالی که بالشی را در آغوش گرفته بود، متفکرانه جان داد.
پیروانش او را کنار دستشویی عمومی پارک دفن کردند و به شکل نمادین بالشی را بر سر قبرش نهادند. آنها با عمل به دستورات و راهنمایی های رابرت پس از یک هفته همگی فسیل شدند. پس از آنها افراد بیشماری تلاش کردند تا راه رابرت را ادامه دهند که تلاششان منجر به نگارش تالیفات ارزشمندی در شرح و بسط مکتب بالشیسم شد. در ادامه به چگونگی فراگیری این مکتب در جوامع اندیشمندانه بیشتر خواهیم پرداخت… .
ثبت ديدگاه