یادداشت
شوخی شوخی، با نماز هم شوخی؟
۶:۴۶ ب٫ظ ۱۷-۰۵-۱۴۰۰
این روزها به همراه چند نفر از دوستان مشغول نویسندگی برای یک برنامه طنز رادیویی هستم. روال کارمان اینطور است که صبح دوشنبه متن ها را برای تهیه کننده می فرستیم و ایشان هم متن را برای مدیرپخش ارسال می کنند تا در صورت تایید، کار اجرا آغاز شود.
یکی از بخش های این برنامه، نوشتن طنزهای کوتاه یا همان توییت با محوریت سوژه های روز است. دو هفته پیش عید قربان بود و طبیعتا تصمیم گرفتیم در این بخش به صورت طنز واکنش های بخشی از روشنفکرها و سلبریتی ها به عیدقربان را نقد کنیم؛ اینکه مثلا می گویند چرا باید گوسفندها را قربانی کنیم و اصلا چرا باید گوشت بخوریم. به عبارتی می خواستیم به صورت طنز از فرهنگ عیدقربان دفاع کنیم. ۴،۵ توییت در این رابطه نوشتیم و متن را ارسال کردیم. منتظر بودیم که مدیر متن ها را بخواند و نظر بدهد. مدیر نظرش را در همان فایلی که فرستاده بودیم ارسال کردیم. نظر مدیر را خواندم و متوجه شدم که ایشان تمام بخش عیدقربان را حذف کرده اند. با فونت درشت قرمز هم توی همان فایل نوشته بودند: «شوخی با عیدقربان؟؟؟؟ واقعا عجیبه!» بله برای ما هم واقعا عجیب بود! یک طنز کوتاه و بانمک که در دفاع از فرهنگ قربان نوشته شده بود ولی آقا یا خانم مدیر بدون توجه و دقت به متن و صرف اینکه سوژه یک رویداد مذهبی است، کلا خط قرمز روی آن کشیده بود. اوضاع از این بدتر هم بود البته. ما حتی حق نداشتیم در متن های نمایشی یا گفتگوها از اسامی مذهبی استفاده کنیم. در یکی از برنامه ها نام «محمدرسول» را خودشان سانسور کردند و به «همایون» تغییر دادند.
در بین این افراد این تصور وجود دارد که نباید هیچ گونه رد و اثری از نمادهای مذهبی در اثر طنز وجود داشته باشد. چون طنز را لودگی و مسخره بازی و توهین کردن می دانند و طبیعتا وجود رگه های مذهبی در همچین اثری، وهن مذهب است. در حالی که واقعیت ماجرا چیز دیگری است. حضور آیین و نمادهای مذهبی در یک اثر طنز، اگر به درستی انجام شود، می تواند آن رفتارها را واقعیت پذیر کند.
همه این ها را به بهانه پخش سریال طنز وضعیت زرد نوشتم. سریالی که این روزها از شبکه ۳ سیما پخش میشد. این سریال ماجرای یک دانشمند هسته ای است که به علت سیاست های دولت از کار اخراج شده و به همین دلیل، ماجراهای مختلفی برایش اتفاق می افتد. در این سریال طنز، با وجودی که شخصیت خاکستری هستند و بعضا رفتارها و کارهای اشتباه و البته بامزه انجام می دهند، اما فرهنگ مذهبی و سیاسی در رفتارهایشان جاری است.
در این سریال، در دو سکانس شاهد نمازخواندن شخصیت های فیلم بودیم؛ که اتفاقا با نماز شوخی شده بود. در یکی از این سکانس ها حمید جنیدی – با بازی مهران رجبی – مشغول نماز خواندن است. سعید- پسر خواهر او – مشغول صحبت با تلفن است. حمید در حالی که دارد نماز می خواند، اما با اشاره سر و گردن یا با بلندکردن صدایش حین قرائت حمد و سوره به سعید می گوید این حرف را بزن یا نه! و حواسش اصلا به نمازش نیست. این سکانس اتفاقا از سکانس های شیرین این چند قسمت بوده است. خب! آیا این سکانس، موجب وهن نماز می شود؟ نماز تمسخر شده است؟ قطعا خیر.
اتفاقا حضور نماز به این صورت، نشانگر این است که فرهنگ نماز و رفتارهای مذهبی بخشی از سبک زندگی مردم ماست. و مخاطب با این رفتار دینی احساس نزدیکی می کند. البته اگر نقدی وارد باشد به نماز نیست؛ بلکه به نحوه نماز خواندن ماست.
به نظر من این شوخی ها موجب وهن نماز نیست؛ اتفاقا شاید این تصویر کلیشه ای از نماز که در بعضی از فیلم ها می بینیم که یک مادربزرگی در گوشه ای از اتاقی نورانی می خواند بیشتر موجب وهن نماز است. نمازی که متعلق به جوان ها نیست؛ نمازی که در فرایند عادی زندگی جای ندارد و وقتی کسی به کما می رود آن را می خوانیم تا عزیزمان شفا بگیرد. چرا که این تصویر مردم را از نماز دور می کند؛ اگر مخاطب تصور کند که نماز برای او نیست و فقط مخصوص افرادی خاص و در شرایطی خاص است احساس بیگانگی با نماز می کند.
حضور نماز و دیگر آداب دینی و مذهبی در متن ادبیات عامه و ارائه تصویر واقعی از نماز، اگر هنرمندانه و به دقت انجام شود می تواند خدمت بزرگی به گسترش فرهنگ دینی ما داشته باشد.
خیلی عالی بود