راه راه:

محققان: ما و همکلاسی‌مان (قاسمی)

راهنما: آقای معلم علوم

فرضیه‌ تحقیق: «دانشگاه چیز خوبیست.»

 منابع تحقیق: اول خواهرمان؛ که بعد از پنج سال پشت کنکور ماندن دانشجو شده است

دوم پسر عموی قاسمی؛ که پشت مازراتی‌اش نوشته «عاقبت فرار از مدرسه»

فاز اول تحقیق در تاریخ ۲۳ آبان انجام شد.

نتیجه‌ تحقیق میدانی: یک، دفتر خاطرات خواهرمان و دو، دفترچه تلفن پسرعموی قاسمی؛ که منجر به پس گردنی معلم علوم و هدایت شدن به سمت مصاحبه گرفتن شد.

فاز دوم تحقیق در تاریخ ۲۸ آبان انجام شد.

شرح تحقیق:

ما و قاسمی با میکروفن مدرسه، اول سراغ خواهرمان رفتیم؛ چون خیلی جنتلمن هستیم و می‌دانیم که همیشه خانم ها مقدم هستند. از خواهرمان پرسیدیم: «علم بهتر است یا ثروت؟» و او‌ گفت که می‌خواهد ادامه تحصیل بدهد و ما هم سوالمان را جور دیگری پرسیدیم. گفتیم: « ثروت بهتر است یا علم؟» و‌ این‌بار پدرمان در حالی که نسبت بین آب و وایتکس را چند برابر می‌کرد، گفت که علم بهتر است؛ چون اگر مدرک نباشد، کار هم نیست و ثروت هم توی کار است. خواهرمان هم گفت اولا مدرک لیسانس فقط به درد گرو گذاشتن پیش نانوایی می‌خورد، دوما اگر پدرمان ثروت نداشته باشد خبری از آزاد شدن مدرک نیست. سپس پدرمان مثل سیامک انصاری توی دوربین زل زد و گفت مگر اینهمه سال پشت کنکور نمانده تا دانشگاه دولتی قبول شود؟ دانشگاه پولی که سر کوچه‌ی‌مان هم بود. مادرمان هم از توی آشپزخانه گفت که کم‌کاری خودت را گردن بچه ها ننداز؛ اگر هیئت علمی بودی الان هرکدام‌مان یک مدرک با سهمیه‌ات می‌گرفتیم. ما که دیدیم موضوع مصاحبه کاملا منحرف شده با قاسمی از کادر خارج شدیم و سراغ پسرعمویش رفتیم.

 پسرعموی قاسمی توی یک خانه‌ی صد و بیست طبقه با استخر و اسب زندگی می‌کرد و به او آقای مهندس می‌گفتند. ما زدیم پس کله‌ی قاسمی که مارا پیش آقای مهندس آورده. قاسمی بزرگ گفت که نام فامیلش را به «مهندس» تغییر داده، و مدرک دکتری مهندسی آجرشناسی را هم پارسال خریده. با کمی محاسبات ریاضی که در صفحه‌ی آخر تحقیق نوشته‌ایم، متوجه شدیم مظنه‌ی مدرک دکتری در بازار از مجموع هزینه های دانشگاه خواهرمان کمتر است.

 وقتی می‌خواستیم دوباره از کادر خارج شویم، آقای مهندس یک آناناس بهمان داد و گفت:« درس هایتان را خوب بخوانید تا در آینده کسی بشوید و برای کشورتان مفید باشید.»

نتیجه گیری مصاحبه:

ما از این تحقیق نتیجه گرفتیم که علم خیلی خوب است، ثروت هم خیلی خوب است، دانشگاه دولتی هم خیلی خوب است ولی آناناس و اسب از همه‌شان بهتر است.

از نتایج فرعی تحقیقمان هم ازدواج خواهر ما و آقای مهندس است؛ زیرا قاسمی کوچک طی یک اشتباه محاسباتی، دفتر خاطرات را به پسرعمویش و دفترچه تلفن را به خواهر ما داد و شد آنچه باید می‌شد.