چشم انداز شهرداری لیبرال تهران
غرب اهلی
۱۱:۵۵ ب٫ظ ۲۵-۰۸-۱۳۹۷
راه راه: همانسان که بر همگان واضح و نمایان باشد، در تفکر لبیرال، رعیت را جهت زندگی مُرَفهتر و حتی شادتر، حاکم و مهتری ظالم شاید که بر ایشان سخت گرفته و امانشان ندهد و ایشان را گوش ببرد تا مگر تأدیب گشته و مثل وحوش جنگل و بیابان یک دیگر را نَدَرَند.
فی المثل همین امریکا را لیبرالیسم از غرب وحشی به غرب اهلی بدل نمود؛ آن زمانی که دیدند رعیت از چراغ قرمز تبعیت نمیکنند، جرثقیلهایی با وزنههای ستُرگ در آن سوی خیابان نهاده و نثار وسیله نقلیه متخلف کردند.
و یا در مدارس حمل سلاح گرم و آر. پی. جی و بی. چهار. چهار عادیتر از حمل کُتُب درسی باشد. لکن خرید رنگ از مغازهها نیاز به اجازهنامهی رسمی و کتبی دارد و اگر خدای ناکرده خطی از دست شما بر دیوار یا وسیلَت حمل و نقل عمومی بیفتد مستحق پیگیری قضائی و مجازات و دیگر چیزها میگردید.
البته فی مابین این ماجرا سود اندکی نیز عاید حاکمین لیبرال و مرفهینِ چهار درصدی و بی اَمَل جامعه می گردد تا بِدان دمی بیاسایند و چشم در هم چشمی همتایان ممالک خارجهی خویش فرو کرده و خدای ناکرده با این تمدن شانصد هزار ساله، از تاجرانِ قومِ «دیگ آکنده از سوسمار» و با پیشینه تاریخی جاهلیت پس نیفتند!
البته از آنجا که همواره امکانات متمرکز در پایتخت است و در جهت اجرای عدالت در تمام مُلک، در هر دیاری حاکمانی نهاده شده و زین سبب است که گاهی در هر کوی و برزن که حتی در مستراحهای میانْ راهی، به حاکمان متعدد برمیخوریم که حق و حقوق ناچیز خود را در قبال عدالت و رفاه ایجاد شده طلب مینمایند.
تا به حال اعجاب ما در این جا بود که چگونه مردم پایتخت ایران، در این صادراتِ حاکم و عدالت گستری، سر خودشان بی کلاه مانده و چگونه روزها و ماهها را بدون شهردار و یا با شهرداری که اقامتش به یک فصل نمیکشد گذران زندگی مینمایند؟ آیا این نوعی ریاضَت مدیریتی است و در جهت واکسینهی مردم به زمانهای بدون حکومت لیبرالی است یا به راستی بیماریای بر تدبیر و عقل حُکام طهران مستولی شده؟!
اما با استعفای نابهنگامِ بعد از چندین استیضاح نافرجام عباس آخوندی که به گفته خودشان از شیفتگان حکومت لیبرال تشریف دارند و نامزدی بدون درنگ ایشان برای کسوت شهرداری، یقین حاصل نمودیم که این عذاب الهیاست که بناست بر سر امت طهران فرود آید.
لیکن بحمدلله متوجه شدیم به برکت دولت تدبیر و شورای شهر کارآزموده این عذاب مرگی بوده که بنا بود به تب راضیمان گرداند. وإلا در اعلام عقائد، آخوندی و حناچی به یک مسلک و مرام بودن خویش در مدیریت لیبرال معترفاند…
این حناچی همون نیست که میگفت باید مدیر از خارج وارد کنیم؟
بله متاسفانه