کودکان در صف فروش
متولد بدهکار

 

– شما تو این صف دارید چی‌کار می‌کنید؟

– اَدَ بودَ گودَ…

(مترجم زبان نی‌نی‌ها: ما سهامدارانِ نوپا، می‌خوایم سهام خودمون رو بفروشیم.)

– خب این سهام قادر به رشده. هیجانی صف فروش درست نکنید.

– هَ؟ عودَ مودَ  دَدَ…!

(مترجم: روز اولی که سهام‌مون باز شد، منفی بودیم. هر نی‌نی‌ای اینو می‌دونه که باید بفروشه‌. من‌ هنوز به‌خاطر بدهی بابام تو‌ بیمارستانم؛ حالا این‌جا هم که بدهکار شدیم.)

– این بازار برمی‌گرده‌ ها…

– اَدَ بودَ گودَ… عودَ مودَ.

(مترجم: ما تو‌ شکم مادرمون بودیم همین رو می‌گفتن. به‌زودی، به‌زودی… بابا زندگی خرج داره. من الان در تلاشم روزی کمتر از سه وعده پوشک لازم شم. الآنم که داریم به تو صف بودن عادت می‌کنیم. صف پوشک، صف روغن. اگه سهامم رو بخری تخفیف هم می‌دم.)

– متوجهم. حرفی با بینندگان ندارید؟

– عودَ مودَ.. اَدَ…

(مترجم: کاش ما چندسالی زودتر می‌اومدیم و مردم هم کمی فکر می‌کردند.)

– ممنونم.

– رودَ… شودَ…؟

(کِی پخش می‌شه؟)

– به زودی.

ثبت ديدگاه




عنوان