به نام خدا
امروز در خدمت یکی از کارشناسان عمانی هستیم که در مذاکرات حضور مثمر ثمر داشتند. ایشون از مسئولین اثرگذار، آبدارچی هستند و به زبان فارسی تسلطی در حد تیم‌ملی (اینکه تیم ملی ما یا تیم ملی خودشون؟ نمی‌دونیم) دارند. بفرمایید حبیبی.

السلام علیکم جمیع الخوانندگان، نحن صغیر الایران والایرانی.
الایرانیون گفتند که می‌آییم اینجا برای المذاکره، ما هم گفتیم قدمتون بر روی العینمان.
فی الان یک چیزی هم خودمانی و درگوشی می‌گوییم ماهم مثل سوئیس هستیم در اینجا اما الدریغ از التف در کف ید ما که بیندازند.
درسته که الامریکا یه چیزی می‌گه اما او هم که می‌دانید فی المکانی نمی‌خوابد که الماء تحتش برود.
الایرانیون پیام دادند که المذاکره غیرالمسقیم باشد. با خودمان التفکر که منظورشان یعنی راه ضالین است؟!
السوال که المذاکره غیرالمستقیم چه صیغه‌ای است؟گفتند شما عربها به صیغه اعتقاد دارید ما فقط العقد دائم آن هم تنها واحد.
گفتیم نه، جدا المذاکره غیرالمستقیم یعنی چه؟
گفتند ما فی هذا سالن، آنها فی ذلک سالن.
شما هم بین هذا مکانین فی الرفت وآمد.
نعم، غیرالمستقیم الان تفهیم. البته الحمدالله که غیر المستقیم بود و لازم نبود الخودکارها رو جمع کنیم.
نگویم برایتان که الابویمان جلوی عینمان آمد. از هذا سالن به ذلک سالن هی الرفت والامد.
رفیقان الایرانیمون یه خورده دیر آمدند. اما موقع الخروج به موقع و دقیق الخروج کردند به طوری که السلام علیکی گرم باهم کردند.
یه طوری هم کردیم که المذاکره السر بگیره. به الامریکا گفتیم فعلا قبول کن تا بعداً.
الایرانیون هم می‌گفتند حالا که آمدیم المسقط، مسقطی بیارید بخوریم! الحمدالله که هم چیز به خیر و خوشی تمام شد و ناپلئونی رابربدن الزدن.