ناگفته های کیومرث پور احمد
من، بی بی و پنجعلی

راه راه: کیومرث پور احمد در سخنرانی خود برای درگذشت مرحوم خشایار الوند گفت:

من ابتدا خشایار را نمی‌شناختم، ابتدا فکر میکردم همان سیروس الوند است و تازه امروز وقتی با سیروس روبرو شدم فهمیدم برادر کوچکتر سیروس الوند بوده است.
پرسیدم و گفتند او برای صدا و سیما کار کرده است، افسوس که من به لحاظ شرعی نمیتوانسته ام برنامه های صدا و سیما را ببینم.
با وجود اینکه من برنامه های صدا و سیما را بر خود حرام اندر حرام فتوی کرده ام ولی سریال پایتخت خیلی خوب و مفید بود، موقع پخش پایتخت همه میرفتند جلوی تلویزیون و می‌خندیدند من هم فرصت پیدا می‌کردم توی اتاقم به چهل سال گذشته خودم فکر می‌کردم، به نتیجه ای هم نمی‌رسیدم، شما هم جای من بودید نمی‌رسیدید، چطور چهل سال است همه بجز من می‌خندند، چطور همه به قصه های مجید خندیدند بجز خودم.
وی در ادامه افزود: امروز روز بدی برای سینمای ما است؛ نه به خاطر خوابی که دیشب دیدم و تعبیرش بد است و نه به خاطر بدبیاری‌هایی که از صبح سرم می‌آید، می‌خواهم بگویم در بی خبری کامل همه دیروز هم روز بدی بود، پریروز هم روز بدی بود، چهل سال است همه روزها بد است، شما روز خوب به من نشان بدید؟

در این چهل سال کی حال من خوب بوده؟ کدام روز انگشت پا به لبه مبل گیر نکرده؟ کدام روز دمپایی دستشویی خشک بوده؟ مطمئنم حال شما هم بهتر از من و عمو پنجعلی نبوده است و نیست. پنجعلی تجسم انسان چهل سال گذشته است که همه می‌خندند ولی او نمیخندد، خوب نگاه می‌کند و در رویای عشقی (لیلا) است که در این چهل سال حرام بوده و گهگاهی آوازی را سر میدهد که چهل سال مکروه بوده است. در فیلم قصه های مجید این حال بد در بی بی تجسم پیدا کرد، کاش اسمش را قصه هایی بی بی می‌گذاشتم.
من، پنجعلی و بی بی سالهاست که نمی‌خندیم و هیچکس نمی‌تواند ما را بخنداند حتی جناب خان خندوانه و حتی با قلقلک کف پایمان هم نمی‌شود ما را خنداند، ما نخواهیم خندید و بگذار همه بخندند.
کیومرث پور احمد در پایان ضمن عرض تسلیت رفت.

ثبت ديدگاه




عنوان