شرح حال یک مرد متاهل در ایام خانهتکانی
مناجاتنامه مرد متاهل در خانهتکانی
۱۱:۰۷ ب٫ظ ۲۱-۱۲-۱۴۰۲
الهی، به حرمت آن زن که تو شناسی و به حرمت خانهتکانی که میدانی، مرا دریاب که میتوانی.
الهی پا و کمر خود را بر باد کردم، بر تن خود بیداد کردم، زن گفت و فرمان کردم، از پای فتاده و درمان نکردم.
الهی، در کنجهای گنجههای صحن و سرایمان گر بود گردی که حتی جنیان نبینند؛ زنان این مخلوق تو آنچنان بینند که شاهین در صحرا به شکار عقربی رفته باشد.
الهی، به لطف خود ما را دستگیر که با زبان روزه، ریه خود را از گزند چندمنظوره برهانیم.
الهی، پوستی بر دستان، توانی در کمر، ریهای سالم در کالبد نمانده، آنچنان مشتاق دیدار تو خود را یافتهایم که امتداد حیات مدد تو را میطلبد.
الهی، ما بندگانت به شوق بهشتت، پای در کابین همسرانمان گذاشتهایم، توفیق دیدار بهشت را نصیب فرما، که بار حمل مبل، آن هم سه نفره، روزگار ما را جهنم کرده است.
الهی، از سوی چشم همسر کم کن، بر غرهایش صبر، بر خرده فرمایشاتش توان عطا فرما و نسل بندگان ذکورت را بیفزا که تو تواناتر از هر توانمندی هستی.
ثبت ديدگاه