انشا درباره روز دختر
نمکِ خانه
۱۱:۴۷ ب٫ظ ۲۱-۰۲-۱۴۰۳
خانم اجازه! بابای ما همیشه میگوید دختر نمک خانه است. خانه بیدختر بینمک است. برای همین میخواهد روز دختر به قول خودش من را خوشحال کند و به من کادو بدهد. تازه کیک خامهای هم سفارش داده است. از آنهایی که رنگاوارنگ است و من خیلی دوست دارم. بادکنک هم باد کرده است. تازه! بابای ما گفت که میتوانم برای جشن روز دختر دوستهایم را هم دعوت کنم. من هم ژیلا و فرانک را میخواهم دعوت کنم. البته لیندا را هم دوست دارم دعوت کنم. چون در آپارتمان ما دو تا دختر هست. یکی من یکی لیندا دخترِ عمه منیژه که همسایه دیوار به دیوارمان هم هست؛ اما مامانمان با دعوت کردن لیندا مخالفت میکند. میگوید لیندایشان از آنهاست که انگار از دماغ فیل افتاده! مامانمان میگوید: «اصلن همه خانوادهشان همین جوری هستند.»
سال قبل که عمه منیژه برای روز دختر جشن گرفته بود و من و مامانمان و چند نفر از خانمهای همسایه را دعوت کرده بود و رفتیم. خانهشان خیلی قشنگ شده بود. مثل مغازه سیروس آقا پر از بادکنکهای رنگیرنگی بود.
یک کیک خامهای سه طبقه بزرگ روی میزشان گذاشته بودند. یک عالمه موز و پرتقال و کیوی و توتفرنگی هم توی ظرف گذاشته بودند. یک عالمه شکلات کاکائویی از آن باکلاسهایش هم بود. از همانها که مغازه آقا هوشنگ زیاد دارد. دلم میخواست بروم چندتا از شکلاتها را بردارم؛ اما عمه منیژه به هیچکسی اجازه نمیداد به میز نزدیک شود.
ما هم رفتیم و مثل بقیه مهمانها روی صندلی نشستیم و پذیرایی شدیم. من که بشقابم را پر از توتفرنگی و شکلات کردم و شروع کردم به خوردنشان.
مامانمان میگوید: «انگار منیژه خانم و لینداجانشان همه مهمانها را میدیدند غیر از ما. حتی یک سلام هم به ما نکردند، چه برسد به یک کم نشستن کنار ما و صحبت کردن با ما. انگار نه انگار که ما هم مهمان بودیم!»؛ اما بابایمان میگوید: «این حرفها معنی ندارد. درست است منیژه را بعضی وقتها زنبور نیش می زند؛ اما دلیل نمیشود که با او رفت و آمد نکنیم.» ما که نمیدانیم کِی عمه منیژه را زنبور نیش میزند و برای چی وقتی نیش میزند جای نیشش باد نمیکند تا ببینیم.
خانم اجازه! ما از این انشا نتیجه میگیریم که خانواده عمه منیژه خیلی خوب هستند و همیشه توی یخچال خانهشان پر از خوراکیهای خوشمزه است. ما دوست داریم همیشه به خانه عمه منیژه برویم و لیندا هم برای جشن روز دختر به خانه ما بیاید. جشن روز دختر خیلی خوب است، چونکه ما میتوانیم یک عالمه از کیک خامهای با همه خامههایش بخوریم و مامانمان به ما گیر ندهد که چرا اینقدر خامه میخوری.
سلام درود
بسیار زیبا و عالی بود عزیزم
ان شاءالله خداوند توان مضاعف به شما عنایت فرمایید.
به امید موفقیت و پیشرفت شما بزرگوار در تمام عرصه های زندگی بویژه هنر زیبای نویسندگی .
عااالی بود عزززیزم موفق باشی